ترجمه دو عنوان کتاب داستانی «جنایت» از جان اشتاین بک و «تابستان» نوشته آلبر کامو در قالب مجموعه کتاب‌های «پانوراما» توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شدند.

به گزارش مهر، دو کتاب «جنایت»‌ نوشته جان اشتاین بک با ترجمه مهرداد وثوقی و «تابستان» اثر آلبر کامو با ترجمه بنفشه فریس‌آبادی به‌تازگی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده‌اند. این‌کتاب‌ها، عناوین پانزدهم و شانزدهم مجموعه «پانوراما» هستند که این‌ناشر چاپ می‌کند.

پیش از این و در گام پیشین، ترجمه ۴ کتاب «کودکی یک رئیس»، «مرگ‌نامه»، «بانو آمالیا» و «ابریشمی گل‌برجسته» از مجموعه پانوراما توسط ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده‌اند.

این کتاب‌ها در واقع ترجمه آثار مجموعه‌کتاب‌های جیبی هستند که در فرانسه و توسط مجموعه انتشاراتی گالیمار چاپ می‌شوند. نام اصلی این مجموعه Folio ۲€ است که ناشر به دلیل انحصار نام مجموعه، به ققنوس اجازه نداده ترجمه فارسی کتاب‌ها تحت عنوان نام اصلی مجموعه چاپ شود. هدف از انتشار چاپ کتاب‌های پانوراما، به تعبیر ناشر این است که «خواندن گزیده‌ای از آثار، به مراتب بهتر از نخواندن آن‌هاست.»

«جنایت» ۴ داستان از جان اشتاین بک نویسنده آمریکایی آلمانی‌تبار و خالق «خوشه‌های خشم» را در بر می‌گیرد. نسخه اصلی مجموعه این‌داستان‌ها در سال ۱۹۷۵ چاپ شده است.

«بلدرچین سفید»، «تسمه»، «خودپاسبان» و «جنایت» عنوان ۴ داستانی هستند که در این‌کتاب چاپ شده‌اند.

این‌کتاب با ۷۱ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۹ هزار تومان منتشر شده است.

«تابستان» هم نوشته‌های پراکنده‌ای را از آلبر کامو نویسنده مشهور فرانسوی و خالق رمان «بیگانه» را در بر می‌گیرد که نسخه اصلی‌اش در سال ۲۰۱۶ توسط انتشارات گالیمار به چاپ رسید. این‌کتاب در واقع بخش‌هایی از کتاب «عروسی‌ها» به ضمیمه «تابستان» است که گالیمار در سال ۱۹۵۹ آن را چاپ کرده بود.

آلبر کامو نویسنده آلزاسی اسپانیایی‌تبار، متولد سال ۱۹۱۳ در موندووی الجزایر و درگذشته به سال ۱۹۶۰ در پاریس است. آثار این‌نویسنده بیانگر وضعیت انسان قرن بیستمی بودند. کتاب «عروسی‌ها»ی او در سال ۱۹۳۸ چاپ شد که جایگاه او را به‌عنوان یک نویسنده تثبیت کرد. رمان معروف «بیگانه» هم در سال ۱۹۴۲ به چاپ رسید.

مطالب و نوشته‌هایی که در این‌کتاب چاپ شده‌اند، به این‌ترتیب‌اند: مینوتور یا توقفگاهِ وَهران، درخت‌های بادام، پرومته در دوزخ، راهنمایی کوچک برای شهرهای بدون گذشته، تبعیدِ هِلن، راز، بازگشت به تیپازا، دریای نزدیک.

متون مندرج در این‌کتاب، با ذکر تاریخ منتشر شده‌اند و مشخص است که هرکدام در چه سالی نوشته شده‌اند.

در بخشی از بخشی از مطلب «پرومته در دوزخ» می‌خوانیم:

در این اروپای مرطوب و سیاه، چطور می‌شود با رعشه‌ای از سرِ افسوس و احساسِ تبانیِ آزاردهنده نشنید فریاد شاتوبریانِ سالخورده را مقابل آمپِر که راهیِ سفر به یونان بود: «شما نه یک برگ از درختان زیتون را بازخواهید یافت، نه یک حبه از انگورهایی را که من در آتیک دیده‌ام. من برای هر دانه علفِ زمانه خود نیز افسوس می‌خورم. توان من برای زنده نگاه داشتن یک بوته گل هم کفایت نکرد.» و ما نیز، به‌رغم خونِ جوانمان، در کهنسالیِ هولناکِ این واپسین قرن فرو رفته‌ایم. گاهی برای سبزه تمامِ زمان‌ها افسوس می‌خوریم، گاهی برای برگ زیتونی که دیگر برای تماشای خودش نیست که به سراغش می‌رویم و گاهی برای دانه‌های انگور آزادی. انسان همه‌جا هست، همه‌جا پر است از فریادهایش، دردش، تهدید و ارعابش. میان انبوه موجوداتِ جمع‌شده در این‌جهان، دیگر جایی برای زنجره‌ها نیست. تاریخْ زمین بایری است که در آن هیچ گل و سبزه‌ای نمی‌روید.

این‌کتاب هم با ۱۱۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۲ هزار تومان به چاپ رسیده است

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...