کتاب «آفاق اندیشه» با موضوع سخنان و رهنمودهای آیت‌الله جوادی آملی در دیدار با شخصیت‌های جهانی، مسلمانان مقیم خارج از کشور و پیروان ادیان و مکاتب گوناگون، بتازگی منتشر و وارد بازار شد.

به گزارش خبرآنلاین، این اثر ارزشمند از پنج بخش شامل دیدار و گفتگو با مسلمانان کشورهای اسلامی، دیدار و گفتگو با رهبران سیاسی شوروی سابق، دیدار و گفتگو با گروه‌هایی از کشورهای هند و تایلند و تانزانیا، دیدار و گفتگو با دانشمندان و مسئولان و طلاب غربی و همچنین سخنرانی در کشورهای اروپایی و آمریکایی تشکیل شده که از سوی مرکز نشر اسراء منتشر شده است.

در بخش اول این کتاب فرمایشات و رهنمودهای آیت‌الله جوادی آملی در دیدار فرزند آیت‌الله حکیم، معاون نخست وزیر عراق، طلاب و فضلای بصره عراق، جمعی از شیعیان کشور کویت، اساتید دانشگاه‌های سوریه، عمار قدوره از کشور سوریه، مسئولان جنبش حزب‌الله، رزمندگان لبنانی، گروهی از مسلمانان کشور ترکیه، گروهی از شیعیان کشورهای عربی، العطاس معاون نخست وزیر مالزی، مسئولان موسسه دارالهدی در کشورهای آفریقایی، گروهی از مسلمانان نیجریه، دکتر حافظ منیرالدین احمد از کشور بنگلادش و شیخ الاسلام آلبانی اشاره شده است.

در بخش دوم این کتاب که به دیدار و گفتگوی معظم له با رهبران سیاسی شوروی سابق اختصاص دارد، علاوه بر گزارش سفر به شوروی سابق و ملاقات با گورباچف، به دیدار یوگنی پریماکف فرستاده میخائیل گورباچف و همچنین دیدار نماینده دانشگاه دولتی مسکو و گروهی از مسیحیان روسیه نیز پرداخته شده است.

همچنین دیدار با وزیر رفاه هندوستان، راهبان بودایی مذهب تایلندی و پرفسور عبدالعزیز ساشادینا از جمله مطالب اشاره شده در بخش سوم این کتاب می‌باشد.

در بخش چهارم به دیدارهای معظم له با پرفسور اشتوله آلمانی، دکتر ولف احمد آریس از آلمان، سفیر واتیکان و گروهی از کشیشان و پرفسور آوانگلوس موتچوپولوس از یونان اشاره شده است.

بخش پنجم این کتاب با گزارشی از سفر آیت‌الله جوادی آملی به چند کشور اروپایی از جمله فرانسه، سوئیس، اتریش، ایتالیا، آلمان، انگلستان و... آغاز شده و در ادامه، سخنرانی معظم له در جمع جانبازان و دانشجویان و مسئولان ایرانی در آلمان غربی، سخنرانی در سفارت جمهوری اسلامی در ایتالیا، سخنرانی درمجمع جهانی اسلامی لندن، سخنرانی در جمع شیعیان لندن، سخنرانی در سفارت جمهوری اسلامی در پاریس، سخنرانی در انجمن اسلامی وین، دیدار شیعیان اتریش در مرکز اسلامی اتریش و سخنرانی در سمینار آزادگان در سانفرانسیسکو نیز جمع آوری و درج شده است.

لازم به ذکر است ملاقات کنندگان با آیت‌الله جوادی آملی از نظر مذهب و عقیده شامل مسلمانان شیعه و اهل سنت، مسیحیان، بودائیان و ملحدان سوسیالیست بودند.

گفتنی است در تنظیم و ویرایش این مجموعه سعی شده تا حدودی صبغه گفتاری دگرگون و رنگ نوشتار غالب شود؛ لیکن برای ارائه فضای گفتگو و پرسش و پاسخ کاملا صبغه نوشتاری نیافته است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...