الامالی. کتابی درعلم تفسیر ، حدیث ، تاریخ ، ادب و لغت ، تألیف سید مرتضی علم الهدی ( 355-436)، فقیه و ادیب و متکلم امامی . وی این کتاب را ، در جلسات پیاپی ، برای شاگردانش املا کرد. به گزارش ابویعلی جعفری، فقیه معاصر و شاگردش، در جمادی الاول 413 از آن فراغت یافت. به گفته ی سید اعجاز حسین نیشابوری در کشف الحجب و الاستار ، و به نقل از او آقا بزرگ طهرانی در الذریعه بر اساس یادداشتی از سید سعید جونپوری ، شریف مرتضی مباحث این کتاب را ، در راه حجاز ، در توقفگاه های میان راه برای شاگردان خود املا کرده است. با آن که مستند این سخن دانسته نیست، عبارت ابویعلی جعفری در پایان نسخه ی الامالی، که از وی بر جای مانده است، احتمال درستی آن را تقویت می کند. او نوشته است : « این آخرین جلسه ی املای استاد بود و پس از آن به کارهای حج پرداخت .»

الامالی شامل 80 مجلس و موضوع هر مجلس غالباً بررسی یک یا چند آیه ی قرآنی است. آیات انتخابی مؤلف بیشتر آیاتی است که از نظر کلامی، به ویژه از دیدگاه نظریه ی اختیار ( درمقابل پیروان نظریه ی جبر )، به شرح  توضیح و، به تعبیر مؤلف، به تأویل نیاز دارد ؛ مانند آیه ی 16از سوره ی «اسراء » ( مجلس یکم ) ، آیه های 26- 29 از سوره ی « تکویر » ( مجلس 41)، آیه ی 100 از سوره ی « یونس » ( مجلس چهارم ) ، آیه ی 64 از سوره ی « مائده »  (مجلس 49) ، آیه ی 22- 23 از سوره ی « کهف » ( مجلس 60) ، آیه ی 8 از سوره ی « آل عمران » ( مجلس 51) و آیه ی  41 از سوره ی « مائده » (مجلس 51) . در همه ی این بحث ها، او می کوشد تا سازگاری مراد آیات را با دیدگاه کلامی شیعه ی امامیه ، که دراین مباحث با معتزلیان هم رأی اند، اثبات کند . برای مثال، در توضیح آ
یه ی 100 از« سوره ی یونس » که ظاهراً ایمان را خارج از اختیار و اراده ی انسان معرفی می کند ( و ماکان لنفس ان تؤمن الاّ باذن الله ) ، پس از بیان اشکالی که از این جهت بر نظریه ی اختیار وارد می شود، با ارائه معانی محتمل برای کلمه ی « اذن » ( امر، علم ، توفیق) ، آیه را به گونه ای همخوان با دیدگاه خود شرح داده است. او ، در شرحش بر آیات، در بسیاری موارد از دانش لغوی و ادبی خود بهره گرفته و  از راه استشهاد به اشعار و کلمات عرب، مقصودش را اثبات کرده است. مآخذ او در این مباحث آثار کسانی چون مرزبانی، ابن انباری وابن قتیبه است. از جمله آیاتی که مؤلف به شرح و بیان آن ها پرداخته آیاتی است که ظاهراً با یکدیگر ناسازگارند. برای مثال ، در آیه ی 35 از سوره ی « مرسلات » گفته شده است که در روز قیامت هیچ کس تاب سخن گفتن ندارد ؛ و در آیه ی 25 از سوره ی « طور» آمده است که برخی مجرمان در روز قیامت به سراغ هم می روند و یکدیگر را نکوهش می کنند. سید مرتضی ، در مجلس چهارم ، توضیح داده است که به آن ها سودی برساند . از همین قبیل است آیات 32 از سوره ی « شعراء » و 31 ازسوره ی  «قصص» (مجلس سوم ) ،  آیات 78 ازسوره ی « قصص » و 9 ازسوره ی «انسان » و 27 از سوره ی « رحمن» ( مجلس 45) و آیات مربوط به عصمت پیامبر .

شماری از احادیث نبوی نیز از همین جهت شرح و تأویل شده اند؛ از جمله ، حدیث « لا تسبو االدهر فان الدهر هو الله » ، « کل مولود یولد علی الفطرة » ، « اکثراهل الجنة البله » . مثلاً در توضیح حدیث دوم ، پس از نقل و نقد نظر ابن قتیبه ی دینوری و ابو عبید قاسم بن سلام ، نظرخود را ارائه می دهد که مراد پیامبر در این حدیث یا آن است که خدا هر انسانی را که آفریده چنین اراده کرده است که دینداری پیشه کند و از بندگی خدا بهره مند شود؛ یا مقصود آن است که انسان ها در نهاد خود بر یگانگی خدا و پرستش او اقرار دارند. سپس ، از همین دیدگاه ، بقیه ی حدیث را نیز تفسیر کرده است ( مجلس 56) شریف مرتضی ، متکلمی عقل گراست و در آرای کلامی خود ، در بسیاری موارد ، به معتزلیان نزدیک است ؛ اما نمی توان او را معتزلی خواند . برای مثال ، عقل گرایی او و نفی آرایی که به زعم وی با دریافت های عقلانی ناسازگار است ، در شرح آیه ی 175 از سوره ی «اعراف » ( مجلس سوم ) یا در توضیح حدیثی درباره ی قرآن یا در انتقاد از قایلان به تأثیر حرکت ستارگان در وقوع حوادث ، کاملاً آشکار می گردد. حسن ظن وی به بزرگان معتزله و تعبیراتی حاکی از تقدیر ، به دلیل التزام ان ها به نظریاتی چون اختیار انسان ، نفی رؤیت خدا و قبح تکلیف مالایطاق ، در جای جای کتاب دیده می شود . او از ابوالقاسم بلخی باعنوان « بعض شیوخ المتقدمین » ، از معتزلیان با صفت « اصحاب العدل و التوحید »، که نشانه ی ارج گذاری است، یاد کرده است. در مجلس نهم، به مناسبت بیان وجه تکرار آیه ی « فبأی آلاء ربکما تکذبان » درسوره ی « رحمن » شماری از دهریین دوره ی آغازین اسلام نام برده و برخی آرا و مطالب ایشان را بازگو کرده است. این مطالب در آن مجلس به پایان نرسیده و بخشی از مجلس دهم را نیز در برگرفته است . سپس ، گویا به جبران ذکر اقوال و افعال این جماعت ، اظهار تمایل می کند که از پیروان مذهب توحید و عدل نیز گزارشی بیاورد. مقصود او از این تعبیر مدافعان نظریه ی اختیار به ویژه اصحاب معتزله است. او، ابتدا، این دیدگاه را مطرح می کند که مبانی مذهب « توحید وعدل » از امامان شیعه و خصوصاً امیرمؤمنان علیه السلام گرفته شده است و ، برای اثبات این ادعا ،چند حدیث و خطبه در این باره می آورد (بسیاری از دانشمندان امامی ، در توضیح دیدگاه های مشترک شیعه و معتزله ،  به همین نکته اشارت داشته اند) ؛ آن گاه از حسن بصری و چگونگی استفاده  او از تعالیم امامان شیعه سخن به میان می آورد که دامنه ی آن تاپایان مجلس دهم می کشد . این بحث ، در مجلس یازدهم، که با نقل احوال و اصل بن عطا، پایه گذار مذهب معتزله، آغاز می شود، ادامه یافته است .

شریف مرتضی، در مجلس یازدهم و دوازدهم، مناظره ی و اصل بن عطا با عمروبن عبید را ، که به پیدایش مکتب معتزله انجامید، و طرفه گویی ها و آرای اصل را به تفصیل بیان می کند ؛ سپس به عمر و بن عبید و روش اخلاقی او در زندگی اجتماعی، ابوالهذیل علاف و مناظره های دینی وی، بشربن معتمر از پیشوایان معتزله ی بغداد ، ابراهیم بن سیار نظام ، و جا حظ می پردازد . این تفصیل و نقل دیدگاه های کلامی مشترک معتزله و شیعه از حسن ظنّ مؤلف حکایت می کند.

بااین همه ، برخلاف آن چه در مقدمه ی چاپ انتقادی الامالی به او نسبت داده شده است . سیدمرتضی معتزلی نیست و به مناسبت هایی نکاتی را که بر اعتقاد شیعی او دلالت دارد، آورده است . مثلاً ، در گزارش حالات عمرو بن عبید ، به مناظره ی معروف هشام بن حکم ، متکلم نام بردار شیعی و از شاگردان امام صادق علیه السلام ، با او درباره ی امامت اشاره دارد ؛ یا ، وقتی از فرزدق ارائه می دهد . به علاوه ، هرگاه به آرای علمای شیعه نظر داشته ، از ایشان به صورت «اصحابنا » ( دانشمندان ما) یادکرده است . بحث تفصیلی او درباره ی طول عمر و استناد به معمّرین مذکور در تاریخ ، هر چند تصریح نشده ، درمقام تأیید اعتماد شیعه ی امامیه به طول عمر امام عصر(ع ) بوده است . تأکید او برتعلّم و اقتباس معتزلیان از امامان شیعه نیز به همین منظور بوده است .
سید مرتضی ، بعدها ، مباحثی دیگر را برای افزودن به الامالی فراهم آورد و آن ها را با عنوان  «مسئله »  تنظیم کرد. این افزوده ها در پایان جلد دوم الامالی ، با نام « تکمله » ، آمده است . به نوشته ی آقا بزرگ طهرانی ( درالذریعه ) ، ابوالفتح کراجکی ، از شاگردان شریف مرتضی ، گزیده ای از الامالی تدوین کرد و آن با المراشد نامید. چاپ انتقادی الامالی را محمد ابوالفضل ابراهیم ، بر پایه ی چند نسخه ی قدیمی و معتبر و همراه با فهرست های سودمند ، در دو جلد ، منتشر کرد ( مصر ، 1373ق).

حسن طارمی راد. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...