باد و باران در قرآن . کتابی نوشته مهدی بازرگان (1286 – 1373) که مطالب آن ابتدا در 1343 در زندان به صورت سخنرانی ایراد و سپس به صورت کتاب تدوین و منتشر شد. موضوع کتاب بررسی باد و باران در قرآن است که در دو بخش مستقل نگارش یافته است.

باد و باران در قرآن مهدی بازرگان

بخش اول مشتمل بر بررسی علمی باد و باران و بخش دوم حاوی سه مطلب است:
1) سبک حاضر قرآن در توجه به آثار طبیعت و تمسک به مشهودات و واقعیات
2) علت انتخاب باد و باران برای تشبیهات ادبی و عقلی در معرفی خدا و آثار قدرت و رحمت او یا نمایاندن روحیه انسان و نتیجه اعمال مردم
3) بیان این نکته که تعابیر و معانی قرآنی با اکتشافات هواشناسی و نظریات علمی هماهنگ است.

ابواب بخش نخست از این قرارند: تاریخچه هواشناسی، اثر حرارت در تموج هوا، بادهای محلی و موسمی، ایزوبارها، بادهای مهاجر و عمده، نقشه عمومی بادها، تحرک و تاثیرهای عمده باد، ابر و باران، باران‌های کوهستانی، باران‌های طوفانی، رگبارهای طوفانی، بوران‌های تگرگی، کولاک‌های دریاهای حاره، طوفان‌های داغ، باران‌های جبهه‌ای، جبهه‌های باد و باران در ربع مسکون و سرچشمه پدیده‌های جوی در این بخش به دو پدیده باد و باران صرفاً از نظر علمی توجه شده است. اما در بخش دوم از همین مسائل و مفاهیم از دیدگاه آیات قرآن بحث شده است. عناوین این بخش عبارتند از: طرح دعوی، گردش باد و گردش زمین، مراحل متوالی بادهای مهاجر، بادهای یکسره، توصیف و تصور بشر از ابر و باد تا قبل از قرن اخیر، کیفیت و شرایط تشکیل ابر، باران‌های کوهستانی، رگبارهای طوفانی، کولاک‌های استوای، ابرها و باران‌های جبهه‌ای و سرچشمه اصلی آثار جوی جز اینها نمودارهایی نیز برای تبیین این مفاهیم عرضه شده است.

بازرگان در این کتاب مانند بسیاری از آثار دیگرش، کوشیده است تا دین و دانش را سازگار کند و اعجاز قرآن را نشان دهد. او خود تصریح کرده که مهم‌ترین وظیفه‌اش را در نمایاندن علم و دین از راه‌های نوین علمی و نفی تعارض میان آن دو می‌داند. به عقیده او کتاب تکوین و کتاب تشریع هر دو از یک منبع صادر شده‌اند. او در همین کتاب متذکر شده که قرآن را باید با شیوه علمی و تجربی و از طریق نشانه‌های عینی و طبیعی شناخته نه با شیوه‌های کلامی و فلسفی و عرفانی و فقهی ذهنی و نظری محض. وی کاربرد این مقولات را در فهم قرآن و مسائل دینی نادرست و دست کم غیر کافی می‌داند و بر  آن است که خدا را در همین طبیعت و با مطالعه مستقیم در آیات الاهی باید شناخت که معرف عظمت و قدرت ذات او هستند.

زیرا قرآن بر خلاف کتاب‌های فلسفی و اخلاقی و اجتماعی و بر خلاف شیوه فلاسفه و دانشمندان قدیم و اجتماعی و بر خلاف شیوه فلاسفه و دانشمندان قدیم و حتی فقها و اهل کلام غالب تمثیل‌ها و تعبیرها و توضیحات را با توسل به آثار طبیعت و واقعیات زندگی می‌آورد. در نظر قرآن، طبیعت نه تنها دستگاهی مخالف و معارض با خدا نیست بلکه معرف عظمت و قدرت و مظهر مشیت اوست و صحیفه یا پرده‌ای است که با اسماء و کلمات الاهی نگاشته شده است.

حسن یوسفی اشکوری . فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...