داستان کوتاه «آدمکش‌ها» اثر ارنست همینگوی، برنده آمریکایی نوبل ادبیات، به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شد.

به گزارش ایبنا این داستان کوتاه با ترجمه رضا قیصریه در قالب کتابی کوچک توسط موسسه انتشاراتی «نیلا» روانه بازار کتاب ایران شده است.

قیصریه پیشتر کتاب‌هایی چون «درگذشت پیکلز مک‌کارتی»، «شب پیش از پیاده شدن»، «تپه‌های سبز آفریقا» و «پروانه و تانک» را از این نویسنده آمریکایی به فارسی ترجمه کرده است. وی همچنین کتابی درباره همینگوی اثر «فرناندو پیوانا» را به فارسی برگردانده است.

«آدمکش‌ها» داستان کوتاهی است که برای اولین بار در سال 1927 میلادی با نام «The Killers» در یک مجله ادبی منتشر شده است. در آن هنگام همینگوی نویسنده‌ای ناشناخته بود. وی این داستان را بعدها در مجموعه داستان «مردان بدون زنان» به چاپ رساند. داستان ماجرای عده‌ای جنایتکار است که به علت نامعلومی در پی کشتن یک بوکسور سوئدی هستند.

ارنست همینگوی، خالق رمان‌هایی چون «
پیرمرد و دریا» و «وداع با اسلحه»، هنگامی که به تمیز‌کردن تفنگ شکاری خود مشغول بود، به اشتباه هدف اصابت گلوله تفنگ خود قرار گرفت و در 63 سالگی، دیده از جهان فرو بست. البته عده‌ای هم این اتفاق را خودکشی قلمداد کرده‌اند.

از این نویسنده که در عمر خود به نوشتن داستان کوتاه، روزنامه‌نگاری و خلق رمان‌های داستانی پرداخته است، به عنوان درخشان‌ترین چهره ادبیات قرن بیستم ایالات متحده نام می‌برند.

عکس همینگوی در سال 1937 میلادی به عنوان جلد نشریه تایمز منتشر شد. او در سال 1953 به جایزه ادبی پولیتزر دست یافت و تنها یک سال بعد در 1954 جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد.

از این نویسنده دوازه رمان و بیش از 10 مجموعه داستان کوتاه باقی مانده است.

همینگوی در ایران توسط مترجمانی چون نجف دریابندری، پرویز داریوش و
ابراهیم گلستان شناخته شده است.

«آدمکش‌ها» در ادامه سلسله کتاب‌های «کتاب کوچک» انتشارات نیلا منتشر شده است. این ناشر در این مجموعه داستان‌ها و نمایشنامه‌هایی از نویسندگان مطرح دنیا را در قالب کتاب‌‌های جیبی منتشر می‌کند.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...