چاپ دوم کتاب «تدفین مادربزرگ» نوشته گابریل گارسیا مارکز با ترجمه قاسم صنعوی منتشر شد.

به گزارش ایبنا، این کتاب برای نخستین بار سال 1364 با ترجمه قاسم صنعوی از سوی انتشارات نیمای مشهد به چاپ رسید و بعد از آن با بازنگری مترجم از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شد. شخصیت اصلی داستان «تدفین مادربزرگ» زن مسنی است که هیچ کس باور نمی‌کرد روزی ممکن است از دنیا برود. او مادربزرگی قدرتمند و مالک منطقه‌ای وسیع است و افراد زیادی در زیردست او قرار دارند. قدرت زیاد مادربزرگ او را تبدیل به دیکتاتوری کرده که به نظر می‌رسد مرگ او با به پایان رسیدن فرمانروایی مصادف می‌شود و نویسنده با روایت دوره‌ای 14 روزه که بین مرگ تا تدفین او را در برمی‌گیرد اشاره و نقدی دارد بر استعمار و زورگویی‌های رهبران جامعه.

مارکز نویسنده کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات است که داستان‌های کوتاه و رمان‌های او در ایران با محبوبیت بسیاری همراه است، ولی تنها مترجمان خاصی توانسته‌اند زبان و حال و هوای داستان‌هایش را مطابق با لحن موردنظر نویسنده به فارسی برگردانند.

در این مجموعه داستان‌هایی با نام‌های «خواب نیمروز سه شنبه»، «روزی چون روزهای دیگر»، «در این دهکده دزدی وجود ندارد»، «بعدازظهر شگفت بالتاثار»، «بیوه مونتی یل»، «یک روز بعد از شنبه»، «گل‌های مصنوعی» و «تدفین مادربزرگ» ترجمه شده است.

در بخشی از داستان «تدفین مادربزرگ» آمده است: «هیچ‌کس نمی‌توانست تصور کند که امکان دارد مادربزرگ روزی بمیرد، مگر افراد قبیله و خود او که دل نگرانی‌های ناشی از پیری پدر آنتونیو ایسابل، او را بر می‌انگیخت. اما امیدوار بود که مانند مادربزرگ مادری‌اش، که در دوران جنگ 1875 در آشپزخانه اقامتگاهش سنگر گرفته بود و با یک دسته از گشتی‌های سرهنگ آئورلیانو بوئندیا مقابله کرده بود، 120 ‌سال عمر کند. اما وقتی که ماه آوریل رسید، مادربزرگ دریافت که خداوند این امتیاز را به او اعطا نخواهد کرد که یک مشت فراماسون طرفدار حکومت فدرالی را شخصا در یک مبارزه آشکار تصفیه کند.»

چاپ دوم کتاب «تدفین مادربزرگ» نوشته گابریل گارسیا مارکز و ترجمه قاسم صنعوی در 156 صفحه از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...