فیلم سینمایی "سونات کرویتسر" که بر اساس رمان نویسنده شهیر روسی "لئو تولستوی" ساخته شده، به زودی آماده نمایش در سینماهای جهان خواهد شد.

این فیلم را "برنارد روسه" کارگردانی کرده و فیلمنامه را نیز "لیزا انوس" از روی اثر تولستوی اقتباس کرده ‌است.

از میان آثار قبلی این فیلمساز می‌توان به فیلم‌هایی چون "فیلم فتیلیه‌ای" ، "آنا کارنینا" که باز هم اقتباسی از تولستوی بوده اشاره کرد.

لئو نیکلایویچ تولستوی نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روسی است. وی را از بزرگترین نویسندگان تاریخ می شناسند.رمان آنا کارنینای تولستوی در پایان سال 2000 به عنوان برترین اثر ادبیات داستانی قرن برگزیده شد. رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین رده ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. لئو نیکلایوویچ تولستوی به اندازه ای در کشورش مشهور و محبوب است که اخیرأ سکه طلای یادبودی به‌احترام وی ضرب شده‌ است.

علاوه بر این تاکنون بیش از صد فیلم و مجموعه تلویزیونی از روی آثار تولستوی ساخته شده‌اند. بیش از 30 اثر از این نویسنده به زبان فارسی ترجمه و انتشار یافته‌اند که از میان آنها می‌توان به آثاری چون «جنگ و صلح»، «آنا کارنینا»، «رستاخیز»، «کودکی، نوجوانی، جوانی»، «داستان‌هائی برای بچه‌ها»، «اعتراف و سرشماری در مسکو»، «تمشک»، «کوپن تقلبی»،«پول و شیطان»، «عید پاک» و «طبل میان‌تهی و هفت داستان دیگر» اشاره کرد.

به گزارش ایبنا، در فیلم"سونات کرویتسر" بازیگرانی چون؛"دنی هوستون" ، ‌"الیزابت روم" و "ماتیو یانگ کینگ" به ایفای نقش پرداخته‌اند.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...