جایزه کافکا 2019 به پی‌یر میشون نویسنده فرانسوی رسید.

به گزارش مهر، این نویسنده در نشست سالانه انجمن فرانتس کافکا که در پراگ برگزار شد با حضور هیات داوری بین‌المللی انتخاب شد.

نویسنده فرانسوی با شنیدن خبر این جایزه از آن به عنوان یک «مسخ موفقیت‌آمیز» یاد کرد و افزود: درباره این شگفتی فوق‌العاده چه بگویم؟ البته که از همه از ته قلبم تشکر می‌کنم. باید بگویم اینکه مرا در حد بزرگانی چون واتسلاف هاول(واسلاو هاول)، ناداس، یلی‌نک، هاندکه و ماگریس دیده‌اید و به ویژه در حد فیلیپ راث و یان لیانکه، مرا واقعاً مفتخر می‌کند و حتی شاید مغرور… که پراگ را نمی‌شناسم، که به پل‌ها، رودخانه، خانه‌هایی که کافکا معرفی کرد و گورستان‌ها سلام می‌کنم. که کمترین خاطرات خوشحال کننده از پشته‌های قدیمی، قیمومیت سیاه بوهمی-موراویا، مخزن‌های قرمز خوب از ۱۹۴۴ که یک حمله جادویی سیاه آن‌ها را به ارابه‌های خونین بهار رساند. که شما را خواهم دید تا این ایده‌های سیاه را از میان بردارم.

برنده جدید جایزه کافکا افزود: من دانش‌آموز مدرسه بودم که «مسخ» را خواندم و جایزه کافکا هم مرا مسخ می‌کند. این یک آزار نیست که مرا تغییر می‌دهد، شبیه گرگور بیچاره. بلکه به من دست‌و بال‌ها و پر پروازی بزرگ می‌دهد. کبوتری از میدان قدیمی شهر؟ یک چوکا، مافکا؟ نه، یک پرنده عاقل، فنچ یا سره خانگی، یک برنده جدی در رقابتی عرفانی.

میشون پاییز به پراگ سفر می‌کند تا در مراسم سنتی اهدای این جایزه که در بروژیک هال در تالار قدیمی شهر برگزار می‌شود، شرکت کند.

پی‌یر میشون، که سال ۱۹۴۵ متولد شده، با مادرش که معلم بود بزرگ شد. وی در رشته ادبیات تحصیل کرد و با سفر در فرانسه به یک گروه کوچک تئاتری پیوست.

وی زندگی ادبی‌اش را با انتشار نخستین کتابش «زندگی‌های ناچیز» در سال ۱۹۸۴ توسط انتشارات گالیمار آغاز کرد و جایزه فرهنگی فرانسه را دریافت کرد. او بعدها گفت که این کتاب زندگی او را نجات داد. وی با آثارش جوایز متعدد ادبیات فرانسه از جمله جایزه دسامبر و جایزه آکادمی فرانسه را دریافت کرده است. جدیدترین کتاب وی که هفدهمین کتاب اوست با عنوان «زندگی برای کار کردن» سال ۲۰۱۸ منتشر شده است.

سال گذشته، ایوان ورنیش، نویسنده‌ای از جمهوری چک این جایزه را دریافت کرده بود.

این جایزه ده هزار دلاری همراه یک مجسمه برنز که نماد کوچکی از مجسمه فرانتس کافکا در شهر پراگ است و یک دیپلم افتخار هر سال به برنده اهدا می‌شود.

گروه داوران این جایزه عبارت بودند از: جوزف سرماک از جمهوری چک، پیتر دومتس از آمریکا، آندری دِروال از فرانسه، ماریان گروبر از اتریش، پیتر ماتوشک از جمهوری چک، لورنزو سیلوا از اسپانیا، هانس دیتر زیمرمان از آلمان و ولادیمیر زلسنی از جمهوری چک.

این جایزه از سوی بنیاد فرانتس کافکا، وزیر فرهنگ جمهوری چک و شهر پراگ اهدا می‌شود.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...