• 26 شهریور 1402

    فارنهایت-۴۵۱-به-روایت-فرانسوا-تروفو-فیلم

    مونتاگ از شهر گریخته و پس از چند روز سردرگمی اکنون خود را در میان یاغیان کتاب‌خوار! باز یافته است. رهبر یاغیان، که خودش را «سرخ و سیاه» اثر استاندال معرفی می‌کند؛ پس از آنکه فیلم ضبط شده‌ی تعقیب و اعدام! مونتاگِ «جنایتکار»! را _ که در تلویزیون دولتی و برای اقناع مردم ساخته شده است _ برایش پخش می‌کند؛ او را برای آشنایی با دیگر «کتاب_انسان‌»های فراری به جنگل می‌برد... در این اجتماع کوچک از «جمهوری» افلاطون تا «شهریار» ماکیاولی و از «غرور تعصب» تا «دیوید کاپرفیلد» دور هم جمع شده‌اند به امید روزی که ...

  • 19 بهمن 1400

    آهنگ-برنادت-به-روایت-هنری-کینگ

    مقامات محلی حکومت، چشمه را محصور و برداشت آب از آن را ممنوع کرده‌اند... کشیش محلی به دیدار اسقف اعظم رفته است تا تقاضای تشکیل کمیته‌ی حقیقت‌یاب بدهد... «سیاست» کلیسا در این باره همچنان «عدم دخالت» است... رفتار مقامات محلی چه از سر بی‌ایمانی به معجزه باشد چه از روی ترس از نتایج پذیرش معجزه، برای «حفظ قدرت» قابل توجیه است؛ اما منطق اسقف برای محافظت از چیست؟... اسقف به ظاهر نماینده‌ی ایمان است اما در عمل ...

  • 02 دی 1400

    آن-هاتاوی-در-نقش-فانتین-در-بینوایان-هوپر

    راز بزرگِ فانتینِ زیبا ولی! «پاکدامن» فاش شده است. او دختری دارد که در مهمان‌خانه‌ای خارج از شهر مخفی‌اش کرده است. حالا فانتینِ پاکدامن ناگهان تبدیل به بدکاره‌ای دروغ‌گو شده است. و برای اهالی «پاکدامن»! یک جامعه‌ی «پاک» چه کاری «واجب‌تر» از اخراج یک فاسد ناپاک؟! و چه بهانه‌‌ی مقدسی! برای توجیه خشونت... فیلمنامه‌ی این اثر اقتباسی‌ست از تئاتر موزیکالی که در 1980 با ترانه‌های آلن بوبلیل بر روی صحنه رفت. ترانه‌هایی که با آهنگسازی میشل شونبرگ در عین جذابیت و داستان‌گویی تقریبا به محتوای اصلی وفادار ...

  • 10 آذر 1400

    سیگورنی-ویور-در-مرگ-و-دوشیزه-فیلم

    اسلحه را به سمت شوهرش نشانه گرفته تا شاید از ترس مرگ، حقیقت را بگوید... می‌خواهد حقیقت را درباره‌ی زنی که شب آزادی‌اش از زندان در خانه‌ی جراردو دیده بداند... وقتی پس از تحمل دو ماه بازجویی، شکنجه و تجاوز، آزاد شده... حالا پس سالها سکوت می‌خواهد بداند چرا؟... دو ماه بود که ازت خبری نبود؛ فکر می‌کردم «کشته» شدی... ناپدید شدن مخالفین سیاسی حکومت، واقعه‌ای «روزمره و تکراری» برای آنها بوده است... حداقل برای 1200 نفر پرونده‌ی مفقودی در دوران حکومت پینوشه ثبت شده که هرگز اثری از آنها پیدا نشده است ...

  • 10 آبان 1400

    وقتی-دیوانه-از-قفس-پرید-فیلم

    از رای‌گیری اول که با شکست مطلق مک‌مورفی انجام شد؛ یک روز گذشته است و او در این مدت تمام تلاشش را کرده است که به «شهروندان» این دیوانه‌خانه بفهماند: می‌شود جور دیگری به زندگی و لحظه‌لحظه‌ی عمر، نگاه کرد. می‌شود طور دیگر زیست؛ به شیوه‌ای متفاوت از آنچه خانم راچت «دستور» می‌دهد... چالش فردیت است با دیکتاتوری جمع. مقاومتی‌ست در برابر سیستم و حیات سیستماتیک. برهم زدن نظم ناظم است، ناظمی که فقط «اطاعت»؛ «تایید» و «بی‌رنگی» می‌خواهد... کدام دیوانه‌ای به جنگ حاکمیت نظم، قانون و دموکراسی می‌رود؟! ...

  • 24 شهریور 1400

    دکتر-ژیواگو-به-روایت-دیوید-لین-فیلم

    آمده است تا ظاهرا «کمک» کند به فرار یوری، اما در واقع دندان تیز کرده است برای کامجویی دوباره از تن لاریسا... ژیواگو حیرت‌زده می‌پرسد: مگر بولشویک‌ها [انقلابیون] به تو اعتماد دارند؟! و کاماروفسکی که قرار است به عنوان وزیر «عدالت و توسعه» منصوب شود! می‌گوید: «به هیچ کس اعتماد ندارند؛ ولی مرا مفید تشخیص دادند.» ... انقلابیون تشخیص داده‌اند که «قدرت»ِ فرد زن‌باره، طماع و بی‌هویتی مثل کاماروفسکی برای رسیدن به اهداف والای انقلاب و حفظ «ارزش‌های مقدس انقلابی»، مفید است!... کام کاماروفسکی‌‌ها پر شکر ...

Loading
نیمکت‌هایی به شکل کتاب‌های باز در اطراف لندن... مرد جوان در حال خوردن ساندویچ و خواندن کتاب... برج کتاب... مجسمه کالین فرث بازیگر نقش آقای دارسی در فیلم «غرور و تعصب»... درخت کتاب... مرد کتابی... آبنمای کتابی... خرس پدینگتون در ایستگاه راه‌آهن... کلاهدوز دیوانه و خرگوش مارس بدون آلیس در سرزمین عجایب... و شازده کوچولو در ژاپن ...
این هنرمند با استفاده از کتاب‌های دست‌دوم مجسمه‌هایی به شکل خانه، داستان‌های خیالی و گل خلق می‌کند... مدتی پس از بازگشت او به بریتانیا،‌ پدرش درگذشت و این هنرمند در دوران سوگواری اشکالی را در صفحه‌های کتاب کلاسیک گراهام گرین جدا می‌کرد و سپس آن‌ها را همچون ابر روی صفحات این کتاب آویزان می‌کرد... افسانه‌های برادران گریم، به سوی فانوس دریایی، جزیره گنج و زیبای خفته برخی از عناوین کارهای اوست ...
مشاهده می‌رود که هر کس که بی‌شرمی پیشه گرفت و بی‌آبرویی مایه ساخت، پوست خلق کند... و خود را از موانع به معارج اعلی رساند... و خلایق بواسطه وقاحت از او ترسند. و آن بیچاره‌ی محروم که به سِمت حیا موسوم گشته، پیوسته در پس درها باز مانده و در دهلیز خانه‌ها سر به زانوی حرمان نهاده، چوب دربانان خورد، و پس گردن خارد، و بدیده حسرت در اصحاب وقاحت نگرد ...
قاعده پنجاه‌ نفر بیش‌تر وعده نگیرین... خرج و مخارج شب هفت رو بدین خونه سالمندان... سر شام گریه نکنین. غذا رو به مردم زهر نکنین... آبروداری کنین بچه‌ها، نه با اسراف با آداب... سفره از صفای میزبان خرم می‌شه، نه از مرصع پلو… اینم خودش یه وصلته... انقدر بهم نزدیک بود مثل پلک چشم، که نمی‌دیدمش ...
برخی دولت‌ها غارتگر هستند؛ یعنی رهبرانشان غیر از غارت منابع کشور دستاوردی برای ملتشان ندارند، هیچ اراده‌ای هم برای توسعه ندارند... دولت‌های توسعه‌گرا به دو نوع دموکراتیک و اقتدارگرا تقسیم می‌شوند... توسعه را به‌عنوان هدف کانونی خود در نظر می‌گیرد و کلیه اهداف دیگر را به نفع توسعه به حاشیه می‌راند؛ یعنی اهدافی مثل عدالت یا مثلاً دموکراسی و آزادی‌های مدنی... دیوان‌سالاری‌های کارآمد، شایسته‌سالار، فنی، به دور از حاشیه‌های سیاسی... بستر بین‌المللی مناسب ...
چهل سال از حبس ابدش را بین دیوارهای بلند زندان، بدون هیچ تلاشی، «منفعل» و لبریز ترس، مشغولِ مردن بوده است... می گوید: «امید چیز خطرناکیه! گاهی یه مرد رو دیوونه میکنه!»... اما «اندی» در تمام این سال‌ها از تلاش برای «زندگی» بهتر ناامید نشده است: چه ساختن مجسمه‌های سنگی کوچک، چه بازسازی کتابخانه، چه برنامه‌ریزی برای یک نقشه‌ی محال فرار!... یا باید به زندان عادت کنیم یا به قول مولانا: حفره کن زندان و خود را وا رهان ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...