اگر متوجه شویم کودکمان در آزمون تقلب کرده... آن دزد هم احتمالا در کودکی روی صحنه نمایش مهدکودک یا بعد از آزمون مدرسه، مایه افتخار والدینش بوده است... در همان حال که از چنین افرادی بیزاریم، ممکن است یکی از همانها را در خانه تربیت کنیم... احتمالا سرعت پیشرفت او کم میشود... این چیزها نشانه «ضعف» او خواهند بود... نمیشود تصمیم بگیرید کودکتان را تربیت کنید، در حالی که خودتان تربیت نشده باشید
...
زمانی که ما تنها به رفتار فرزندمان توجه میکنیم و نسبت به ریشه آن رفتار و احساسات او بیتفاوتیم... با مهارتهایی آشنا میشویم که به کودکمان کمک میکند تا از رفتارهای منفی فاصله بگیرد و خودانضباطی، مسئولیت پذیری، همکاری و مهارتهای حل مسئله را بیاموزد... باعث شده است نزاع بین کودکان تا هشتاد درصد کاهش یابد و مشاجره روزانه به کلی حذف شود... مهارتِ دریافت تمام پیامهایی که از طرف مقابل برای ما ارسال میشود
...
شکل نوشتن از عشق متفاوت است... منظومههای ما، عشقهایشان نافرجام است؛ خسرو و شیرین، وامق و عذرا و لیلی و مجنون هیچکدام به وصال نمیرسد... کاش نویسندههای ما به این سمت بروند که عاشقانه بنویسند و از عشقهایی بنویسند که برای ماست... وجودم را به تو دادم و حالا تو مرا در قفس کردهای... نوجوان را نمیخواهم در این سن به وصال برسانم
...
همراه چند کودک دیگر در یتیمخانهای کوچک روزگار میگذراند و زندگیاش خالی از هرگونه ماجرا و هیجان است... غول از بین بچههای یتیمخانه، او را میرباید... اعتراف میکند که هیچوقت آدمها را نتوانسته درست بشناسد، زیرا آنها همیشه کارهایی میکنند که با هیچ منطقی، جور درنمیآید... تیمی از بچهها تشکیل میدهند و از تجارب تکتک اعضا برای رسیدن به بهترین نتیجه بهره میبرند
...
ماجرای اسکروج پیر و خسیس و ملاقات عجیب و غریبش با روح «مارلی» شریک سابقش است... تغییر و تحولات اخلاقی او مخصوصا در برخورد با پسرک معلول کارمندش باب کراچیت ... بدجنسی و خساست نقش اول داستان، روح، کودک معلول، تاریکی شب و خواب، شادی بخشش و هدیه دادن، برف و زمان وقوع داستان که شب سال نوی مسیحی ست از جمله مضامین گرافیکی استفاده شده در این طرحهاست
...
تصمیماتِ «یک نفره»اش، جانِ تمام افراد خانواده را به خطر انداخته است. اما از آنجا که در خارج از ایران، غالبا «حرف مرد یکی نیست» و در طول تاریخ هم هیچ مردی به علتِ اعتراف به خطایش، نمرده است! «باب» با شجاعت، و شاید از روی استیصال، «عذرخواهی» میکند و فقط با کمی خردمندی، «مسئولیت» اشتباهش را میپذیرد. آیا یک پدرِ مسئولیتپذیرِ عذرخواه، دوستداشتنیتر و اثرگذارتر از یک پدر «خودکامهی لجوج» نیست؟ آیا «فرهنگ عذرخواهی» به فرزندان ما ارث خواهد رسید؟!
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
روابط متقابل زردشتیان و مسلمانان... ادبیات پیشگویانه با ایجاد مشابهتهایی میان تولد و زندگینامهی محمد[ص]، زردشت و شاهان ایرانی برقراری روابط اجتماعی میان دو گروه را آسانتر کرد... پیروزی مسلمانان تجلی لطف خداوند توصیف میشد و هر شکست زردشتیان گامی به سوی آخرالزمان... از مهمترین علل مسلمان شدن زردشتیان: ایمان خالصانه به اسلام، باور به اینکه پیروزیهای اعراب اعتبار اسلام را تأیید میکند، بهدست آوردن آزادی(اسیران)، تهدید به مرگ، انگیزههای مالی و اجتناب از پرداخت خراج
...
جنبشهای اجتماعی نوعی همبستگی اجتماعی به ارمغان میآورند که میتوانند فرصتی برای احیای دو عنصر کلیدی حیات مبتنی بر سرمایه اجتماعی ـ یعنی ارزشهای مشترک و ارتباطات بیشتر ـ فراهم کند... «اجتماع» عرصهای است که نه منافع فردی در آن سیطره دارد، نه فرد در جمع ذوب شده است... سهضلع دولت، بازار و اجتماع سرنوشت جامعه را رقم میزنند... برخورد انحصارگرایانه گروههای مذهبی نسبت به سکولارها در داخل و دینستیزی بنیادگراهای سکولار در خارج کشور، منازعهای برابر نیست
...
قدرت در هر زمان و مکان نقابهایی مسخشده از چهرهی دین میسازد و آن را بهعنوان دین عرضه میکند تا ستم خویش را مشروع جلوه دهد... نشان میدهد که خوانش ایدئولوژیک از حاکمیت چگونه بر دیدگاه اسلامگرایانی همچون ابوالاعلی مودودی و سید قطب تاثیر گذاشته است... بسیاری از حاکمان از شعار «اطاعت از اولیالامر» استفاده میکنند و افراد جامعه را سرکوب و آزادی آنها را سلب میکنند... معترضان از عثمان خواستند که ترک حکومت کند، اما او نپذیرفت و بهجای حل اعتراضات از طریق دموکراتیک دست به خشونت زد
...
انسان را به نظارهی شاعرانهی اشیا در درونیترین زندگی آنها میبرد... ارادهی خدا را جانشین ارادهی خویش میکند، و به همین سبب، استقلال مطلق در برابر خلق و وارستگی در برابر اشیا پیدا میکند؛ دیگر خلق و اشیا را برای خودشان دوست میدارد؛ همانگونه که خدا آنها را دوست میدارد... انسان به عنوان آفریدهی عشق مرکز آزادی است و مغرورانه در برابر خدا و سراسر جهان هستی میایستد. عمق درون او را تنها خدا میتواند بخواند!
...
گراس برای تکتک سالهای یک قرن، داستانی به وجود آورده است... از اتفاقات بزرگ و گاه رویدادهای به نظر بیاهمیت تا تحولات فنی و اکتشافات علم و تکنولوژی، خودبزرگبینی انسانها، شکنجه و کشتار و در نهایت، شروعهای دوباره... طوری به جنگ جهانی نگاه میکنند که انگار دارند درباره یک بازی فوتبال حرف میزنند...دلسردی چپها از تئودور آدورنو، تیراندازی به رودی دوچکه، محرک جنبش دانشجویی آلمان، ملاقات پل سلان و مارتین هایدگر
...