در جست‌وجوی خویش | آرمان ملی


«بوی مار» آخرین اثر منتشرشده ‌منیرالدین بیروتی است که درونمایه آن مثل مجموعه‌داستان «آرام در سایه»، جنون، عشق، مرگ، تنهایی، ترس و بی‌هویتی است؛ باز هم شخصیت‌های گیج و سرگردان و آدم‌های عجیب‌وغریب! فضای رمان تا حدود زیادی نزدیک به مجموعه‌داستان «آرام در سایه» است، ولی با کمی تفاوت در آدم‌ها و فرم داستان!

بوی مار ‌منیرالدین بیروتی

در پشت جلد رمان آمده: «نامه‌نگاری های عمید در بخش اول و روزنگاری‌های او در بخش دوم اثر، مقدمه‌های «نویسنده» (که خود یکی از شخصیت‌های حاضر در روایت است) بر بخش‌ها و نیز روایت سرراست او از دیدارهایش با نیرفام در بخش سوم روایت.» داستان هم مانند مجموعه‌داستان «آرام در سایه» به دنبال واقعیت‌های زندگی یک انسانِ شهری است با حال‌وهوای زندگی حال حاضر در شهرها.

نویسنده در مقدمه رمان می‌نویسد: «بعد از نامه‌ای که به نیرفام نوشتم و از او خواستم تا اگر چیزهای بیشتری درباره عمید می‌داند و یا اگر نامه و یا نامه‌های دیگری از او در اختیار دارد برای من بفرستد... تصمیم گرفتم این نامه‌ها را چاپ کنم تا شاید او ببیند.»

بخش اول رمان، شامل بیست نامه است، که اکثر نامه‌ها تاریخ دارد. نامه‌ی اول به تاریخ سومِ خرداد است و آخرین نامه‌ای که تاریخ دارد، نامه شانزدهم است که در بیست تیر نوشته شده. تمام نامه‌ها بین دو تا چهار روز فاصله زمانی دارند. اما تعداد انگشت‌شماری از نامه‌ها (به ویژه چهار نامه آخر) بدون تاریخ هستند!

نامه‌نگاری‌های عمید در بخش اول رمان درباره سرنوشت خانواده و آدم‌هایی است که با آنها ارتباط داشته. اینکه آنها چه کسانی بودند و سرنوشتشان چگونه بوده است. عمید به دیگران و به عزیزانش نامه می‌نویسد و با این نامه‌نگاری‌ها سعی می‌کند پرده از رازها بردارد. گویا عمید، نوشتن را از گفتن بیشتر می‌پسندد. گاهی در نامه‌نگاری‌هایش، شلختگی را می‌بینیم. شلختگی که در سیزده نامه اول، خواننده را آزار می‌دهد که اصلا نویسنده چرا این نامه‌ها را می‌نویسد؟ اصلا می‌داند چه دارد می‌نویسد؟ تا نیمه کتاب (نامه سیزدهم) هیچ کششی در خط روایی داستان نمی‌بینیم و این خواننده را بی‌حوصله می‌کند.

نویسنده از خانواده‌اش، از اسم‌ها، از مونا، صابر، صمصام، احسان، حاج حمید صفدری، غزال، صهبا، صبا، پیرزن صاحبخانه و محمداسماعیل می‌نویسد. شب‌ها می‌نویسد و مثل یک سوم‌شخص به خودش نگاه می‌کند. برای خودش می‌نویسد و درنهایت این نوشته‌ها را یک جایی پنهان می‌کند تا دست بَنی‌بشری به آنها نرسد. نویسنده نامه ها باور داشت: کلام تا نوشته نشود، برایش، آن معنا و مفهومی را که باید داشته باشد ندارد. تا هر چیزی را که می‌بیند ننویسد، انگار نمی‌فهمد و انگار آن چیز اصلا نبوده و حتی اگر هم بوده، متوجه آن نشده است! با خواندن تک‌تک نامه‌ها، گویا موجی از عذاب درونی، نویسنده نامه‌ها را درمی‌گیرد. کلافگی و سرگردانی، زخم درونی و گناه دست‌بردارش نیست. با خودش کلنجار می‌رود. این‌همه خاطره و یادها را چرا پنهان کرده است؟ از خودش می‌پرسد: «چی می نویسی؟» و از دهنش می‌پرد: «اعترافات!». نویسنده در چند جای رمان به «خواب» اشاره می‌کند: «خواب دیدم» و یا «انگار خواب می‌بینم»؛ که «خواب‌دیدن» و «اعتراف‌کردن» نماد حس گناه و ترس است. آیا این اعتراف یا اعترافات، آدم را کوچک می‌کند یا بزرگ؟ پس چرا دارد می‌نویسد؟ عمید بارها و بارها از احسان و غزال می‌پرسد: «اصلا چرا اینها را نوشتم.» اصلا عمید کی بود؟ بیشتر از عمید، خود نیرفام کی بود؟ آدمی که تا پایان داستان نگذاشته بود کسی از کارهایش سردربیاورد.

شخصیت‌های رمان «بوی مار» مانند مجموعه‌داستان «آرام در سایه» آدم‌های معمولی و قهرمان نیستند. هر کدام به مشکلی دچار می‌شوند. مهم‌ترین نکته مثبت رمان «بوی مار»، تولید اندیشه است. رمان «بوی مار» و مجموعه‌داستان «آرام در سایه» یک کتاب همه‌پسند نیست که بتوان به همه توصیه کرد آن را بخوانند. برای خواندن داستان‌های منیرالدین بیروتی، دنبال یک اتفاق و حادثه بزرگ یا نقطه اوج نباید بود، بلکه باید با خواندن داستان‌های او، «فکر» کرد. به نظرمی‌رسد منیرالدین بیروتی سال‌های متمادی «جست‌وجوگر» بوده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...