یوستین گاردر

11 فروردین 1385

یوستین-گاردر

در اسلو نروژ به دنیا آمد. در دانشگاه اسلو به تحصیل زبان اسکاندیناوی و الهیات پرداخت و پیش از این که وارد عرصه نویسندگی شود، سال‌ها در برگن فلسفه تدریس می‌کرد... استاد ساده‌نویسی و ایجاز است. سه‌هزار سال اندیشه را در 600 صفحه می‌گنجاند و زیرکانه از قول گوته می‌گوید: «کسی که از سه هزار سال بهره نگیرد تنگدست به سر می‌برد.»

یوستین گاردر (Jostein Gaarder) در 18 اوت 1952 در اسلو نروژ به دنیا آمد. در دانشگاه اسلو به تحصیل زبان اسکاندیناوی و الهیات پرداخت و پیش از این که وارد عرصه نویسندگی شود، سال‌ها در برگن فلسفه تدریس می‌کرد؛ و پیوسته در فکر متن فلسفی ساده‌ای بود که به درد شاگردان جوانش بخورد و اینگونه بود که "دنیای سوفی" (1991) را نوشت. کتاب با استقبال غیرمنتظره‌ای روبرو گردید و تاکنون میلیون‌ها نسخه در جهان فروش رفته و به بیش از 50 زبان ترجمه شده است و به خاطر ارزش‌هاى تربیتى- آموزشى فراوانش به کتاب مرجع دانش‌آموزان بسیارى از نقاط جهان تبدیل شده است. البته باید توجه داشت که دنیای سوفی رمانی است با طرح و بسطی گیرا و دلنشین درباره هستی و علت محبوبیت عجیب و پیگیر آن در سراسر جهان همین است. قابل ذکر است که فیلمی هم از روی این کتاب و به همین نام تولید شده است.

گاردر استاد ساده‌نویسی و ایجاز است. سه‌هزار سال اندیشه را در 600 صفحه می‌گنجاند و زیرکانه از قول گوته می‌گوید: «کسی که از سه هزار سال بهره نگیرد تنگدست به سر می‌برد.» و چه راحت مباحث پیچیده فلسفه غرب را بی آن که مبتذل شود، به زبان ساده و شیوا و همه‌فهم بیان می‌کند: از جمله بهره‌‌جویی مسیحیت را از نظریه‌های افلاطون و ارسطو، ریشه گرفتن فرهنگ اروپایی را از فرهنگ سامی و هند ـ اروپایی، هگل را و بحث آن چه عقلی است ماندنی است، و دوران خود ما را و انسان محکوم به آزادی را و غیره و غیره.

او سال 1997 به همراه همسرش "سیری دانویگ" جایزه سوفی را بنیان نهاد. این جایزه که نامش را از رمان دنیای سوفی گرفته، جایزه بین‌المللی برای پاسداشت حامیان طبیعت و توسعه، جایزه‌ای به مبلغ 77هزار پوند است. از دیگر آثار وی می‌توان به "راز تولد"، "راز فال ورق"(The Solitaire Mystery) ، "زندگی کوتاه است" [این اثر با نام "همان گل" نیز در انگلیس منتشر شده] (1996)، "سلام کسی این‌جا نیست؟" (1996)، "قصرقورباغه‌ها" (1988)، "دختر درون آئینه" و "دختر صاحب سیرک" اشاره کرد.

"زندگی کوتاه است" یک رمان تاریخی درباره زندگی سنت آگوستین، قدیس مشهور مسیحی است. گاردر برای نوشتن این رمان از تکنیک مستند‌نمایی استفاده کرده است. با همه تفاوتی که میان این کتاب و کارهای دیگر گاردر وجود دارد، مضمون مورد علاقه او در این اثر نیز یکی از دغدغه‌های ازلی و ابدی بشر است: دغدغه ارتباط میان انسان، خدا و زندگی مادی.

گاردر اغلب داستان‌هایش را از زبان نوجوانان می‌‏نویسد.

مریم سادات فاطمی

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...