انتشارات علمی و فرهنگی دومین چاپ رمان «دختری به نام نل» [The Old Curiosity Shop] اثر چارلز دیکنز را منتشر کرد. انیمیشنی که با اقتباس از این رمان ساخته شد، میان دهه شصتی‌های ایران طرفداران زیادی داشت.

دختری به نام نل» [The Old Curiosity Shop] اثر چارلز دیکنز

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات علمی و فرهنگی دومین چاپ رمان «دختری به نام نل» اثر چارلز دیکنز و ترجمه حمیدرضا آتش برآب را با شمارگان هزار نسخه، ۱۰۲۵ صفحه و بهای ۱۱۰ هزار تومان منتشر کرد.

چاپ نخست این ترجمه سال ۱۳۹۶ با شمارگان سه هزار نسخه و بهای ۴۶ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود. کتاب دو پیوست دارد. نخست مقاله‌ای است با عنوان «سیر و سلوک دیکنز و نل» به قلم الیزابت ام. برنان و فهرست ترجمه‌های رمان به زبان‌های مختلف دنیا.

ترجمه عنوان اصلی این رمان بنا به مقدمه مترجم «مغازه عتیقه فروشی» است. کمپانی ژاپنی داکس اینترنشنال به سال ۱۹۷۹ با اقتباس از این رمان انیمیشنی ۲۶ قسمتی را به نام «سرگردانی‌های دختری به نام نل» را ساخت که در ایران نیز با عنوان «دختری به نام نل» دوبله و پخش شد. انیمیشنی که امروزه حس نوستالژیک بسیاری از کسانی که دهه سوم یا چهارم عمر خود را در ایران سر می‌کنند، بیدار می‌کند.

روایت اثر متعلق به لندن اوایل قرن ۱۹ است. آقای ترنت در مغازه عتیقه‌فروشی خود مشغول به کار بود. نوه او دختری به نام نل نیز به او در کارها کمک می‌کرد و باهم زندگی می‌کردند. مرد پولدار و طمعکاری به نام کیلپ که به قصد مالک‌شدن تمام مغازه‌های لندن از هر حُقه و کلکی استفاده می‌کرد، مبلغ زیادی را به ترنت قرض می‌دهد و بنا شده بود در صورت عدم پرداخت در مهلت مقرر، ترنت سند مغازه را به نام کیلپ امضا کند. ترنت تصمیم می‌گیرد همراه نوه‌اش از لندن فرار کند تا زمانی‌که بتواند بدهی خود را تسویه کند. نل پیشنهاد می‌کند نزد مادر گمشده‌اش به «پارادایز» بروند.»

آتش برآب در بخشی از مقدمه خود بر این ترجمه نوشته است: «خواننده عزیزم، دیکنز را بیشتر با آرزوهای بزرگ، خانه قانون زده، روزگار سخت، دیوید کاپرفیلد، آلیور توئیست و نیکلاس نیکلبی‌اش می‌شناسیم. نام «مغازه عتیقه فروشی»، اما شاید برای اندک خواننده ایرانی آشنا باشد، رمانی که در ۱۸۴۱ به صورت کتاب چاپ شد، اما از حدود یکسال قبلش خوانندگان نشریه ساعت آقای همفری را هر هفته چشم انتظار ادامه داستان نگه می‌داشت. انتخاب عنوان دختری به نام نل از سوی مترجم به جای عنوان اصلی، علاوه بر تمهید زیبایی شناختی… ناشناخته بودن اثر برای خواننده است؛ عنوان اصلی خاطره یا حس پیشینی را در وجود او برنمی‌انگیزد و در نتیجه آوردنش را حتی ذیل عنوان جدید برای خواننده ایرانی ضروری نمی‌دانم.»

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...