پشت جلد کتاب معرفی مختصر و مفیدی از نویسنده و محتوای کتاب «معنای همه اینها چیست؟» The Meaning of It All به دست داده که ذکر برخی از آن‌ها خالی از لطف نیست: ریچارد فاینمن [Richard Feynman] (۱۹۱۸-۱۹۸۸) یکی از مشهورترین و دوست‌داشتنی‌ترین فیزیک‌دان‌های عصر خود بود. او به خاطر پژوهش‌های بسیارش جایزه نوبل در فیزیک را دریافت کرد. دیدگاه نمادشکن او به زندگی و بسیاری از ماجراجویی‌های کنجکاوانه برایش جایگاه یک اندیشمند نمونه را به ارمغان آورده است. فاینمن مردی است با شهرت در زمینه‌های متعدد: فیزیک‌دان برجسته، آموزگار دوست‌داشتنی، داستانسرای سرکش…؛ هنگامی که فاینمن دانشورزان را همچون بندبازهایی توصیف می‌کند که «بر طناب زیبای منطق» راه می‌روند، می‌فهمیم که چگونه نسلی از فیزیک‌دان‌های جوان به دنبال این انسان پیشگام راه افتاده و پیشاپیش جمعیت به رقابت پرداختند. در سراسر این کتاب نیز مجموعه شگفتی از شرح حال پراکنده است که به شیوه موثق فاینمن بیان شده و اندیشیدن را به زندگی باز می‌آورد. فاینمن از مهارت بیان نکات بسیار عمیق به کمک ایده‌ها و مثال‌های ساده برخوردار است. چیزهای زیادی است که جهان باید از اندیشه واضح و سر راست او یاد بگیرد.

«معنای همه اینها چیست؟» The Meaning of It All  ریچارد فاینمن [Richard Feynman

محمدرضا توکلی صابری، مترجم کتاب، نیز یکی از پرکارترین و خوش‌نام‌ترین و محبوب‌ترین مترجمان کتاب‌های علمی در ایران است. توکلی صابری که خود دانشور رشته داروسازی است، از سال‌های پیش از انقلاب مشغول به ترجمه و نگارش آثار علمی عامه‌فهم و آثار پژوهشی تخصصی در زمینه کاری خود بوده است. تنوع و اهمیت آثار مکتوب محمدرضا توکلی صابری به حدی است که می‌توان در بافتار نقد و تحلیل آثار علمی که به زبان فارسی منتشر شده اند، بازه زمانی دهه پنجاه تا حال را عصر ترجمه‌های دکتر توکلی صابری نامید. البته که به فراخور تحصیلات عالی در رشته داروسازی و علائق شخصی، عمده ترجمه‌های توکلی صابری در حیطه علوم زیستی، به خصوص زیست‌شناسی تکاملی بوده اند؛ اما او پیش از این نیز ترجمه‌ها و تألیفاتی در حیطه‌های عمومی‌تر علم، نقد شبه‌علم و حتی تاریخ داشته است. شاید مهم‌ترین آثار او در موضوعی غیرعلمی باشند، یعنی سفر برگذشتنی (حکایت سفر در مسیری که ناصرخسرو طی کرده بود) و سفر دیدار (دیدار با مزار ناصرخسرو در بدخشان) که اولی در هفتمین دوره جایزه ادبی جلال اثر برگزیده شناخته شد و از دومی در دهمین دوره جایزه جلال، تقدیر شد. جایزه ترویج علم سال ۱۳۹۷ نیز به خاطر کلیه آثار ارزنده علمی و ترویجی به محمدرضا توکلی صابری تعلق گرفت.

کتاب پس از مقدمه‌ کوتاهی که مترجم درباره فاینمن نوشته، شامل سه فصل است: عدم قطعیت دانشورزی، عدم قطعیت ارزش‌ها و عصر نادانشورزی. این سه فصل در حقیقت متن سه سخنرانی فاینمن هستند که در سال ۱۹۶۳/۱۳۴۲ با موضوع «نگاه دانشورزان به جامعه» در دانشگاه واشنگتن در سیاتل ایراد کرد. متن این سه سخنرانی برای نخستین بار سال ۱۹۹۸/۱۳۷۷ (ده سال پس از درگذشت فاینمن) منتشر شد؛ پس چندان نمی‌توان از این‌که ترجمه آن‌ها به فارسی تازه در سال ۱۳۹۸ منتشر می‌شود، دلخور باشیم. البته سال‌ها پیش، ترجمه دیگری از همین کتاب با عنوان تردید در علم؛ اندیشه‌های یک دانشمند (۱۳۸۳، نشر همگنان) منتشر شده که متأسفانه در دسترس نیست تا با ترجمه فعلی مقایسه و نقد شود؛ اما نگاهی به مندرجات جلد این ترجمه اولیه می‌تواند با وضوح نسبتا خوبی، میزان دقت «گروه» مترجمان را به ما نشان دهد: نام نویسنده را «ریچارد فینمن» نوشته‌اند و نام هيئت مترجمان را «دکتر منوچهر کیهانی، سمیرا ناظر، با همکاری زهره ابراهیم‌نژاد». اگر مقدمه‌ای را که «استاد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، دکتر منوچهر کیهانی» درباره کتاب نوشته نگاه کنیم، با وصف حال این ترجمه بیشتر آشنا خواهیم شد: «اهمیت کتاب در بحث آمار و چگونگی یافتن مطالب علمی است. نخست می‌خواستم صفحات زیادی از کتاب وی را به علت آن که برای خواننده ایرانی بدون استفاده به نظر می‌رسد حذف کنم ولی به این نتیجه رسیدم که دانستن این که حتی برندگان جایزه نوبل در فیزیک نیز تعصبات عقیدتی خود را در مسائل اجتماعی دارند می‌تواند برای خواننده ترجمه من ارزش داشته باشد و حداقل به راحتی این احساس را پیدا می‌کند که همه عقاید نویسنده قابل قبول نیست و انسان‌ها در مسائل سیاسی نیز چقدر حاضر به تحمیل عقیده خود هستند». گویا باید از استاد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بسیار ممنون باشیم که به نویسنده کتابی که «در بحث آمار و چگونگی یافتن مطالب علمی» است رحم کرده و اجازه داده خواننده ایرانی (که عمده مطالب کتاب به دردش نمی‌خورد) با مطالعه این مطالب متوجه شود که حتی برندگان جایزه نوبل در فیزیک چه تعصبات عقیدتی در مسائل اجتماعی دارند و همه عقاید نویسنده قابل قبول نیست و از این قبیل.

ترجمه جدید دست‌کم منقش به نام «محمدرضا توکلی صابری» (بدون هیچ ادعا و عنوان و سمت و جایگاه) بیرون آمده، مترجم توانایی بهتری در نگارش فارسی (نسبت به ترجمه قبلی) دارد و از همه مهم‌تر در مقدمه کتاب، عقاید نویسنده و محتویات کتاب را به باد دشنام و انتقاد نگرفته است؛ گرچه (احتمالا به اجبار قابل درکی که شرایط فرهنگی امروز کشور اقتضا می‌کند) توکلی صابری نیز در ترجمه حاضر مخالفت خود را با برخی محتوای احتمالا مشکل‌ساز کتاب (از دید بررس‌ها و ممیزان وزارت ارشاد) بیان کرده است: «در اینجا لازم است تأکید و تصریح کنم که بیشتر اندیشه‌های نویسنده، به ویژه آنچه در باره عدم قطعیت ارزش‌ها، عدم ارتباط آموزه‌های ماورای طبیعی و اخلاقیات و تضاد میان دانش‌ورزی و مذهب ادعا کرده نادرست و با نقدهای جدی روبه‌رو است» تا کتاب از گزند گزینش و وزیدگی نجات یابد. این موضوعی است که پرداختن به آن نقدی جداگانه و مفصل می‌طلبد، ولی همین مختصر بس که روند فعلی ممیزی کتاب، نتیجه‌ای ندارد جز پاره‌پاره‌شدن ذهنیت مخاطبان این قبیل کتاب‌ها (که گویا در حالت طبیعی سفیه و گول و گیج شمرده می‌شوند) و افتادن مترجمان و ناشران به ریاکاری و اظهارات آشکارا خلاف باورهای قلبی‌شان.

ختم کنیم به یکی از مطالبی که احتمالا مصداق «عدم ارتباط آموزه‌های ماورای طبیعی و… و دانش‌ورزی و مذهب» بوده و توکلی صابری (یا ناشر) ناچار شده آن را «نادرست» و «مورد نقدهای جدی» ارزیابی کند. فاینمن به پژوهش‌هایی مرتبط با دورآگاهی (telepathy) و فکرخوانی اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد چرا برداشت اولیه و عوامانه از این آزمایش‌ها رهزن و فریب‌کار است و در عمل چنین پدیده‌ای به گواهی همین نتایج صحیح و مؤید نیستند. خیلی عجیب است که حتی انتشار چنین موضوعاتی ممکن است موجب حساسیت بررس‌های اداره کتاب شود تا جایی که مترجم و ناشر ناچار شوند این حرف‌ها را نادرست بنامند. آیا وزارت ارشاد به حقیقت مدافع باورهایی است که بدیهیات فیزیک موجب تزلزل آن‌ها شود؟ جای دریغ و تأسف دارد. اما دریغ بزرگ‌تر وقتی است که می‌دانیم مترجم این کتاب، خود نویسنده کتاب دیگری است به نام جهان فراطبیعی (نشر اختران) که در آن به طور مفصل به نقد شبه‌علم از جمله همین دورآگاهی و امثالهم پرداخته است. اگر مترجم زیر سؤال بردن باور به فراطبیعیات را در کتاب فاینمن «نادرست و مورد نقدهای جدی» دانسته، چطور جای دیگر خودش در نقد همین فراطبیعیات کتاب مفصلی منتشر کرده است؟ وضع خنده‌داری است که البته همه می‌دانیم علت اصلی‌اش کجاست.

الف

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...