به گزارش کتاب‌نیوز، رضا امیرخانی ، در برنامه‌ی "دو قدم مانده به صبح" که شنبه شب ــ 17 آذر ماه ــ از شبکه چهار سیما به صورت مستقیم پخش می‌شد، با بیان این جمله، اضافه کرد: " متاسفانه با عنوان شدن یک عبارت، مجموعه‌ای از افراد و نهادهای حقیقی و حقوقی تنها به تکرار آن عبارت می‌پردازند، در صورتیکه باید این عبارت تنها "یکبار" عنوان شود و پس از آن باقی نهادها و مسئولان و متولیان فرهنگی به دنبال ارائه‌ی "راهکار و راهبرد" آن باشند. "

وی از احمد دهقان که میهمان برنامه‌ی دو قدم مانده به صبح بود؛ پرسید "آیا به واقع مظلومیت فرهنگی در کشور به بودجه ارتباط دارد؟"

دهقان نیز در پاسخ گفت: "فرهنگ را نباید لوس بار بیاوریم! فرهنگ با پول رشد نمی‌کند."

این گفتگو در حالی پخش می‌شود که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و اکثر مسئولان فرهنگی این وزارتخانه پس از طرح موضوع "مظلومیت فرهنگی" همواره از کمبود بودجه به عنوان عامل اصلی این مظلومیت یاد کرده‌اند.

بنا بر گزارش خبرنگار کتاب‌نیوز، در این برنامه که به مناسبت ترجمه کتاب سفر به گرای 270 درجه به زبان انگلیسی و اعلام آمادگی ناشر خارجی برای انتشار چاپ دوم آن برگزار شده بود، رضا امیرخانی با انتقاد از ناآگاهی مسئولان فرهنگی از حوزه‌های تحت فعالیت خود، گفت: "باید برای تشکیل یک ستاد کل فرهنگی در کشور تلاش کنیم."

وی با تاکید بر اینکه این ستاد می‌تواند همان شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد، مهمترین وظیفه‌ی این ستاد را رصد فعالیت‌های فرهنگی در داخل و خارج کشور دانست و گفت: "با وجود چنین ستادی حداقل(!) نهادهای فرهنگی در جریان اقدامات انجام گرفته قرار می‌گیرند."

احمد دهقان نیز در همین زمینه با اشاره به خاطره‌ای گفت: "از محمدرضا بایرامی برای تقدیر کتاب "کوه مرا صدا زد" که درباره فرهنگ مردم دامنه‌ی سبلان و اطرافش است، در اروپا دعوت شده بود، جمعی از مسئولان آن جغرافیای غریب به استقبال این نویسنده ایرانی آمدند و تا روز پایانی این جشنواره ـ که در آن کتاب بایرامی عنوان برگزیده مخاطبان را از آن خود کرده بود ـ به خوبی از او پذیرایی کردند، اما دریغ از یک لحظه حضور مسئولان فرهنگی کشور و رایزنان فرهنگی مستقر در این کشور!"

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...