ادبیات جنگ؟ ادبیات دفاعِ مقدس؟ ادبیات پای‌داری؟

به گمانِ من هیچ کدام این سه عبارت، تفاوتِ جدی با یک‌دیگر ندارند و موضوع متفاوتی را تحدید نمی‌کنند. هر کدام بازه‌ای زمانی را نمایان می‌کنند. اولی مربوط است به سال‌های پایانی جنگ؛ هشت سالِ اول، دومی هشت سالِ دوم، و سومی هشت سالِ سوم ... جنگ را تغییر دادیم به دفاعِ مقدس چون خواستیم مرزبندی کنیم با آن‌ها که ظاهر جنگ را مراد گرفته بودند. دفاع را تغییر دادیم به پای‌داری تا باز مرزبندی کنیم با آن‌ها که از اعتدال در توصیف خارج شده بودند. پایداری را تغییر خواهیم داد به ...

لازم به توضیح نیست که معمولا دوره مدیریت‌های دولتی در ایران هشت ساله است.
***

دری به تخته‌ای خورده بود و رفیقی از رفقای قدیمی‌ام در اروپا شده بود استادِ دانشگاه. در بسیاری موارد، اختلافِ سلیقه و بل اختلافِ عقیده داشتیم. برای همین هم تماس‌مان محدود بود به هر از گاهی چند نامه الکترونیکی و گاهی اوقات کارت پستالی. جنگِ سی و سه روزه لبنان تازه تمام شده بود که یک‌هو تلفن زنگ زد. همان رفیق پشت خط بود و سلام نگفته شروع کرد به گفتنِ طیبات! "رسانه‌های ایران پس چه کار می‌کنند؟! مسوولان فرهنگی‌تان کجا هستند؟ برنامه‌های صدورِ انقلاب به کجا کشید؟ ... "

وقتی  "به من چه"ی سرد مرا شنید، دوباره فریاد کشید که "اصلا خود تو پس چه کاره‌ای؟!" آرام‌تر شدیم و او ادامه داد که: "همین امروز رئیس دانشکده ـ یک اروپایی که نه مدرس علوم‌سیاسی است و نه علاقه‌ای به سیاست دارد ـ با دو عکسِ پرینت شده وارد دفتر من شد. عکس‌ها را گرفت جلوی صورت من و گفت این دو نفر، هر دو ریش دارند، هر دو چیزی دورِ سرشان پیچیده‌اند، هر دو هر حرف‌شان تیترِ یک رسانه‌ها است، هر دو مسلمان هستند، اما به نظر من با هم تفاوت دارند... تو که ایرانی هستی بگو تفاوت‌شان چیست؟!"

رفیقِ من می‌گفت که خفقان گرفته بودم و نمی‌دانستم چه جوابی باید بدهم به رئیسِ دانشکده و بعد باز فریاد می‌کشید که پس شما چه‌کاره هستید؟ چه کسی باید این تفاوت را به دنیایی که این همه سوال دارد، نشان دهد؟

دو تصویر، یکی تصویر سید حسن نصرالله بود و دیگری تصویرِ بن لادن ...
***

ادبیاتِ جنگ، ادبیاتِ دفاع مقدس، ادبیات پای‌داری، و هر نامِ دیگری، بایستی بتواند سوالاتی واقعی از این جنس را برای مخاطب ـ چه ایرانی و چه جهانی ـ پاسخ دهد.

شهروند

فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...