در راه انقلاب... یا چاره‌ای جز گریز نیست! | الف


«مگس‌ها» [Two novels of Mexico: The flies. The bosses] کتابی کلاسیک شده است از نویسنده‌ای مشهور در ادبیات مكزیك، یکی از پایه گذاران و پرچمداران اصلی گونه ای از ادبیات داستانی که به عنوان «رمان انقلابی» شناخته می شود. ماریانو آسوئلا [Mariano Azuela]، چندتایی از این رمان‌ها در کارنامه دارد که «مگس‌ها» یکی از بهترین و معروفترین آنهاست و نشر نو اخیرا چاپ تازه آن را بعد از سالها، در سری «کتابخانه ادبیات معاصر» دوباره به بازار فرستاده است.

مگس‌ها [Two novels of Mexico: The flies. The bosses]  ماریانو آسوئلا [Mariano Azuela]

آسوئلا را نخستین بار سروش حبیبی با ترجمه یکی دیگر از رمانهای معروفش «ارباب‌ها» پیش از انقلاب، به فارسی زبانان معرفی کرد. «مگس ها» را وازریک درساهاكیان اوایل دهه شصت در یکی از پربارترین دوره های فعالیت نشر نو (که متاسفانه چندان طولانی نشد) به بازار فرستاد. حالا سی و چند سال از آن روزها گذشته، این ناشر چند سالی است، دوباره با قدرت فعالیت خود را از سر گرفته و «مگس‌ها» یکی از رمانهای خوب و قدیمی آن است که به شکلی مقبول به بازار آمده است.

ماریانو آسوئلا در سال 1873 در مكزیك متولد شد. در رشته پزشكی  تحصیل کرد و در همین رشته مشغول کار شد.  از جوانی به انقلابیون مکزیک پیوست و چون پزشک بود به واسطه نیاز به او، در گروه‌های پانچو ویلا به خدمت و مبارزه پرداخت. شرکت در جنگ و تجربه مستقیم لحظات پر فراز و فرود نبرد های انقلابی برای داستان نویسی مصالح بسیاری در اختیارش گذاشت که در آثارش بکار آمد. بخصوص که در داستان نویسی نیز روحیه ای انقلابی داشت و درواقع ادبیات را در خدمت آرمانهای آزادی خواهانه و انقلابی می دانست. از این سبب آثار او به سندهایی واقعگرایانه از جنگهای انقلاب مکزیک بدل شدند. نوشتن را از زمانی که بسیار جوان بود شروع کرد، ابتدا با «خاطرات یك دانشجو» که در یك هفته‌نامه منتشر شد، نخستین اثر بلند خود را با نام «آندرس پرس، ماده‌ریست» در سال 1911 منتشر کرد. در 1915 مجبور به ترک مکزیک شد و در آمریکا ساکن شد. یکسال بعد با رمان «آنها که پایین هستند» کوشید تجربیاتش از جنگ را که در راه آزادی مردم مکزیک از چنگ دیکتاتوری بدست آورده بود به ساحت داستان آورده و رمانهایی با فضایی واقعگرا و مستند گونه بنویسد که در عین حال بازتاب دهنده آرمانها و مبارزات نسل او باشد. از این منظر از جمله چهره های پیشرو در شکل گیری رمان انقلابی بود. «فلك‌زده‌ها»، «ارباب‌ها» و «مگس‌ها» از‌جمله مهم‌ترین آثار داستانی او هستند كه همگی توسط این پزشک و نویسنده مبارز، در دوران انقلاب مکزیک نوشته و منتشر شدند. همانند بسیاری از انقلابها که پس از پیروزی گروهی از طرفداران خود را سرخورده می‌کنند، آسوئلا  نیز بعد از انقلاب مكزیك با سیر تغییر و تحولات زاویه پیدا کرد و رفته رفته از سیاست  دور شد.

با توجه به درونمایه رمان «مگسها» که به مبارزات مردمی علیه دیکتاتوری و در راه برقراری انقلاب مکزیک می‌پردازد؛ داشتن آگاهی از وقایع تاریخی منتهی به انقلاب مکزیک برای درک بهتر رمان بی تاثیر نیست. به همین دلیل درساهاكیان در ابتدای رمان «مگس‌ها» مقدمه ای سودمند راجع به آسوئلاو همچنین انقلاب مکزیک نوشته است که از جمله امتیازات کتاب محسوب می شود و تاکیدی است بر دقت نظر مترجمی که کوشیده بستری را فراهم آورد که مخاطب ارتباط بهتری با رمان برقرار کند.

مترجم در باره نویسنده «مگس‌ها» نوشته است: «آسوئلا اساسا نویسنده‌ای اخلاق‌گرا (مورالیست) بود، و دلسردی‌اش از انقلاب به‌زودی آشكار شد. او برای مكزیك بهتری جنگیده بود؛ اما می‌دید كه پس از آنكه انقلاب برخی بی‌عدالتی‌ها را تصحیح كرد، عده‌ای دیگر بر سر كار آمدند و به همان ستمگری‌ها ادامه دادند. هنگامی كه دید فرصت‌طلبان و مزدوران سرمایه به قدرت رسیده‌اند و امید او به رستگاری ستم‌دیدگان را به پلكانی برای رسیدن به هدف‌های خود تبدیل كرده‌اند، سخت ناامید شد و به‌كلی از سیاست كناره گرفت. داستان‌های بعدی او چنان آكنده از طنز و طعنه‌های تلخ است كه گاه به ساختمان اثر لطمه می‌زند». آسوئلا آخرین سال‌های عمرش را در مكزیكوسیتی به نویسندگی و پزشكی برای تهی‌دستان پرداخت و در سال 1952 درگذشت.»

این درست که «مگس‌ها» (و همچنین «اربابها») بارز ترین ارزشهای خود را به عنوان سند هایی زنده و گویا از از حقایق تلخ و شیرین برخاسته از وقایع سال‌های انقلاب بدست می آورند. اما سوای آنچه از این آثار سند هایی زنده و تاثیر گذار از واقعیت های سالهایی دوران ساز می سازد این هنر و توانایی داستانگویی آسوئلا ست که با توصیف هایی پر قدرت چه در صحنه پردازی و چه در شخصیت پردازی روایتهای پرکشش را خلق می کند. ماریانو آسوئلا نویسنده ای داستانگوست و سبک او در روایت مبتنی بر ایجاز است، او در بیان وقایع به جزئیات صحنه نزدیک می شود اما از زبانی بی پیرایه استفاده می کند که به تاثیر گذاری هرچه بیشتر موقعیتهای داستانی می انجامد.

ماجرای رمان «مگس‌ها» شرح شبی هولناک است که گروهی از فراریان پایتخت در یک واگن بهداری پنهان شده اند و به گمانه زنی هایی نومیدانه درباره مرگ و زندگی و ماجراهایی که پشت سرگذاشته و یا در پیش رو دارند می پردازند.

مکزیکو سیتی در آستانه سقوط است، نه تنها سربازان، افسران و کارمندان و..  حتی آنها که به انقلاب دلبسته اند در حال ترک پایتخت هستند داستان در متن فضایی سنگین و پر از هراس و دلواپسی مرگ در ایستگاه قطار مکزیکو سیتی آغاز می‌شود که آدمها برای زنده ماندن چاره ای جز گریز ندارند... ماریانو آسوئلا در این رمان کلاسیک از ادبیات مکزیک خواننده را با قدرت همراه خود می کشد تا شاهد گوشه هایی از رخدادهای این سالهای طوفانی انقلاب مکزیک باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...