به گزارش همشهری آنلاین، در خاطره مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌های سراسر ایران، در شهرهای شلوغ و روستاهای صعب‌العبور، داستان‌هایی خانه کرده‌اند که از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان شنیده‌اند. داستان‌هایی که نسل به نسل و دهان به دهان چرخیده و در روایت هر زن و مردی، چیزی از آن کم و به آن اضافه شده است.

افسانه‌های کهن ایرانی و قصه ظهر جمعه فضل‌الله مهتدی  صبحی

ماه‌پیشانی، نارنج و ترنج، نخودی و دیو، نمکی، خاله سوسکه و چندین و چند قصه دیگر که ممکن است نامشان را نشنیده باشیم، در کتابی با عنوان «افسانه‌های کهن ایرانی» جمع‌آوری شده است. این داستان‌ها را فضل‌الله مهتدی معروف به صبحی، داستان‌سرای معروف و راوی داستان‌های کودکان در رادیو، نقل کرده است.

صبحی در سال ۱۳۱۹ کارش را در رادیو با اجرای قصه ظهر جمعه آغاز کرد. او را پایه‌گذار سنت قصه‌گویی برای کودکان در رادیوی ایران می‌دانند. او این داستان‌ها را در دو مجموعه دو جلدی افسانه‌ها و افسانه‌های کهن جمع‌آوری کرد. صبحی همچنین داستان دژ هوش‌ربا، افسانه‌های ابوعلی سینا و دیوان بلخ را هم در کتاب‌هایی جداگانه به رشته تحریر درآورد.

او از مخاطبان برنامه‌هایش می‌خواست که هر کدام روایتی را که از قصه‌ای شنیده‌اند، برایش بفرستند. او روایت‌های گوناگون را جمع می‌کرد و اشتراکاتشان را نگه می‌داشت و اختلاف‌ها را هم و بعد شکلی از آن داستان عامیانه قدیمی را برای مخاطبان نقل می‌کرد. می‌گویند وقتی فکر می‌کرد به روایت اصلی و کهن یک قصه دست‌ یافته، آن روایت کهن و اصیل را برای کودکان نقل می کرد. گاهی هم میان افسانه‌های ایرانی و افسانه‌های مردم سرزمین‌های دیگر بررسی تطبیقی می‌کرد و روایت‌های مختلفی از یک افسانه به مخاطبش ارائه می‌کرد.

صبحی در نقل داستان‌ها، روایت ساده و سرراست قصه‌های عامیانه را انتخاب کرده است. روایتی بدون پیچیدگی که در آن زبان تنها ابزاری برای قصه‌گویی است. قصه‌هایی که از دل زندگی مردم معمولی در طول سالیان دراز ساخته شده و سال‌های سال، راهی جز زبان قصه‌گو برای رساندن خود به حافظه دیگری، نداشته‌اند.

کتاب افسانه‌های کهن ایرانی، مجموعه داستان‌های صبحی است که محمد قاسم‌زاده آن را در یک‌ جلد با ۶۷۳ صفحه جمع‌آوری و انتشارات هیرمند، منتشر کرده است.

این کتاب، شبیه مادربزرگ یا پدربزرگی چند صد ساله است با گنجینه‌ای از داستان‌های بسیار که هر کدام، دقایقی شما را از دنیا و واقعیت‌هایش جدا و در عالم افسانه‌های قدیمی رهایتان می‌کند. این داستان‌ها هم برای بزرگسالان مناسب است و هم می‌تواند راهی برای آشنایی کودکان و نوجوانان با قصه‌های عامیانه ایرانی باشد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...