رمان «ایسان: شبکه بین‌المللی قاتلان» [ISAN: International Sensory Assassin Network] نوشته مری تینگ [Mary Ting] با ترجمه آرزو محمودیان توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شد.

یسان: شبکه بین‌المللی قاتلان [ISAN: International Sensory Assassin Network] مری تینگ [Mary Ting]

خبرگزاری مهر: یکی از ژانرهای نسبتاً پرطرفدار در بازار نشر ایران، ادبیات علمی‌تخیلی و پساآخرالزمانی است که برای خود مخاطبانی دست‌وپا کرده و یکی از ناشرانی هم که در زمینه انتشار آثار ترجمه در این‌حوزه فعال است، کتابسرای تندیس است.

یکی از آثار تازه‌ای که ناشر مورد اشاره به‌تازگی در این‌زمینه چاپ کرده، رمان «ایسان: شبکه بین‌المللی قاتلان» نوشته مری تینگ است که توسط آرزو محمودیان ترجمه شده است. در جهان داستانی این‌رمان که برای نوجوانان نوشته شده، جهان تغییر کرده و دانشمندان پیش‌تر آمدن چنین‌تغییراتی را هشدار داده بودند. کره زمین از برخورد با شهاب سنگ‌ها ویران شده است؛ دولت‌های جهان برای کمک به انسان‌های بازمانده روی کره خاکی برنامه‌هایی دارند و سرزمین‌های آسیب دیده‌ای که هنوز می‌توان به نجاتشان امیدوار بود، به ۴ بخش شمالی جنوبی شرقی و غربی تقسیم شده‌اند. هر ۴ بخش هم توسط شورای بازماندگان اداره می‌شود.

آوای ۱۷ ساله یکی از بازماندگان ویرانی زمین است که برای زنده‌ماندن، چاره‌ای ندارد. او باید روی پاهای خودش بایستد اما سر از مرکز اصلاح و تربیت در می‌آورد و ناامید و افسرده با خود فکر می‌کند زندگی‌اش تا پایان عمر در پرسه‌زدن در خیابان‌ها یا زندانی بودن در مرکز اصلاح و تربیت سپری خواهد شد اما روزگار خواب دیگری برایش دیده است.

در ادامه داستان این‌رمان، ملحق شدن آوا به برنامه آزمایشی سرم هلیکس مسیر زندگی‌اش را برای همیشه تغییر می‌دهد. این‌ماده نوظهور تنها در انحصار یک‌سازمان خاص است و حواس و توانایی‌های افراد را تقویت می‌کند. آوا می‌خواهد تمام عمرش را در مراکزی چون کانون اصلاح و تربیت و در میان خلافکاران بگذراند. با این‌حال، اگرچه زندگی با او نامهربان بوده، هنوز هم دلش می‌خواهد در آینده فرد مهم و تأثیرگذاری شود. تنها راه رهایی‌اش هم از کانون اصلاح و تربیت، ملحق شدن به برنامه آزمایشی سرم هلیکس و شبکه بین المللی قاتلان است؛ سازمانی مخفی که اغلب با نام ایسان شناخته می‌شود.

اما آن‌طور که آوا فکر می‌کند، ملحق شدن به ایسان پایان سختی‌های او نیست. بلکه شروع مسیری دشوار و مبهم است که در گذر از آن نمی‌توان به هیچکس اعتماد کرد…. نسخه اصلی رمان موردنظر در سال ۲۰۱۸ چاپ شده است.

این‌کتاب با ۴۱۶ صفحه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...