مجموعه سخنرانی‌های احمد مسجدجامعی در ۹ دوره هفته کتاب که به کوشش زنده‌یاد محسن رضایی گردآوردی شده است، در بزرگداشت یاد و خاطره محسن رضایی رونمایی شد.

به گزارش  مهر، زنده‌یاد محسن رضایی در سال ۱۳۸۰ مستندات مربوط به دوره‌های اول تا نهم هفته کتاب را جمع‌آوری و پس از تدوین در بخش مستندسازی دبیرخانه ستاد هفته کتاب، نسبت به چاپ و انتشار آن اقدام کرد.

بخش‌هایی از این کتاب، عنوان «برگ» را به خود اختصاص داده که هر برگ نگاهی به یک دوره از هفته کتاب دارد. این کتاب به وقایع دوره‌های مختلف هفته کتاب پرداخته و در هر دوره موضوعی را بررسی کرده است. دوره دوم هفته کتاب سیر تاریخ کتاب و کتابخوانی و رشد کمی و کیفی فعالیت‌های هفته کتاب مورد توجه قرار گرفته است.

آنچه در فصل ششم این کتاب، توجه خواننده را به خود جلب می‌کند نگاه نویسنده به نیازهای نسل جوان در حوزه کتاب و کتابخوانی، فرهنگ غنی روستا و طراحی تسهیلات لازم است.

همچنین در فصل هفتم، جغرافیای فرهنگی استان‌ها و گستره شبکه اطلاع‌رسانی، کتاب و هویت‌پذیری کتابخوان، مخاطب‌پذیری کتاب‌های حوزه دین و نقش کتاب و کتابخوانی در برنامه‌های آموزش و پرورش را بررسی کرده و در دو فصل پایانی محسن رضایی در کتاب خود به بالندگی نسل جدیدی از پدیدآورندگان در دهه ۷۰ پرداخته و شیوه‌های نوین در گسترش فرهنگ کتاب و مشارکت‌های مردمی را بیان کرده و بر ضرورت حمایت از نشر پایان نامه‌های دانشجویی تاکید کرده است.

این کتاب گام نخست در مستندسازی فعالیت‌های هفته کتاب است که قرار بود همزمان با بیست و هفتمین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با حضور زنده‌یاد رضایی رونمایی شود اما دست تقدیر ‌سرنوشتی دیگری را برای وی رقم زد اما با این حال خانه کتاب تلاش وی را به سرانجام رساند.

این کتاب در ۲۶۴ صفحه و در ۵۰۰ نسخه توسط خانه کتاب منتشر و در هفته کتاب رونمایی شد. در پشت جلد این کتاب آمده است:

«سال‌هایی را که احمد مسجدجامعی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت داشت، می‌توان از دوره‌‎های پُر فراز و نشیب کتاب دانست. در این سال‌ها، علاوه بر سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های گسترده در عرصه کتاب، برنامه‌های مختلفی از جمله هفته کتاب نیز اجرا شد. در برگزاری هفته کتاب، که بسیاری از شهرها و حتی روستاها را دربرمی‌گرفت، مدارس، دانشگاه‌ها، حوزه‎های علمیه، ناشران، سازمان زندان‌ها، نهادهای مدنی همچون اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی فراوانی مشارکت داشتند تا کتاب به شکل جدی و گسترده مورد توجه اقشار مختلف جامعه قرار گیرد. آنچه در بسیاری از آن برنامه‌ها شاهد بودیم سخنرانی‌های احمد مسجدجامعی بود.....کتاب حاضر با چنین رویکردی منتشر می‌شود و امید می‌رود که بتواند برای تحقیقات پژوهشگران عرصه کتاب، سندی قابل اتکا باشد.»

بیست و هفتمین دوره هفته‌ کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «حال خوش خواندن» از تاریخ ۲۳  آبان ماه در سراسر کشور آغاز شده است و تا ۳۰ آبان ماه ادامه دارد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...