غلامحسین ابراهیمی دینانی گفت: «نور محمدی کامل‌ترین نور است و سهروردی مسلمانی است که از فرهنگ ایران باستان آغاز و به نور محمدی ختم می‌کند.»

این استاد دانشگاه در نشست "سهروردی و نور محمدی" که عصر روز گذشته در شهر کتاب برپا بود؛ یادآور شد: «مادامی که انسان دارای عقل ابزاری است و عقل را به عنوان ابزار به‌کار می گیرد؛ با سهروردی نمی‌تواند زندگی کند. در گذشته هم همین طور بوده اما امروز ابزاری بودن عقل، بیش از هر زمانی آشکار است. به ‌خصوص بعد از «دکارت» که بنیان فلسفی‌اش «می‌اندیشم پس هستم» می‌باشد و تفکر او، چهره جهان را عوض کرده است؛ یعنی دنیای قبل از «دکارت» با بعد از «دکارت» فرق می‌کند؛ به نظرم دنیای جدید، مدیون این تفکر «دکارت» است اما این تفکر به همان اندازه که مهم است به همان اندازه نیز سهمناک است. بشری که با عقل ابزاری کار می‌کند؛ نمی‌تواند با عقل اشراقی رابطه داشته باشد.»

او با اشاره به دو جمله سهروردی در این‌باره گفت: «سهروردی جمله‌ای دارد که می‌گوید؛ وقتی قرآن می‌خوانید با وجه و نشاط بخوانید و قرآن را چنان بخوانید که فکر کنید، فقط در شان تو نازل شده است و تو مخاطب خداوند بوده‌ای؟ این استاد فلسفه هم چنین یک عبارت دیگر هم دارد که بسیار عجیب است که می‌گوید دستخوش بازی الفاظ نشوید؛ زیرا وقتی در قیامت همه مبعوث می‌شوید، در آن روز شاید از هر هزار نفر 999 نفر کشته شده الفاظ هستند و سرشان با عبارات بریده شده است.»

دینانی متذکر شد: «بله عبارت چنان زخمی به انسان می‌زند، گاهی عبارات فلسفی ، گاهی عبارات بومی، گاه علمی و ... باعث مغالطه می‌شود. مغالطات ما را پریشان می‌کند و زندگی معنوی ما را پریشان می‌سازد.»

به گزارش ایسنا، دینانی با اعتقاد بر این که افلاطون تحت تاثیر فرهنگ ایران بوده است، توضیح داد: «افلاطون از حاکم حکیم سخن می‌گوید؛ یعنی فیلسوف شاه. این نظریه ایرانیان بوده که «سوشیانتها» و بخت‌آوران از آن سخن گفتند. بخت‌آوران ایران از آن سخن گفته‌اند که افلاطون نیز اتفاقا از «سوشیانتها» سخن گفته است. افلاطون از تنازع خیر و شر سخن می‌گوید، این دقیقا چیزی است که تئوری ایران باستان درباره تنازع یزدان و اهرمن مطرح می‌کند. دینانی هم چنین با اشاره به کتاب «ارداوی ویراس نامه» درباره سیر ملکوت، بهشت و جهنم که افلاطون نیز در کتاب دهم جمهوری به آن اشاره داشته است، تصریح کرد: سهروردی از این فرهنگ سخن می‌گوید و صادر اول را عقل می‌داند و نور هستی را نیز عقل می‌داند. سهروردی انبیا را انسان‌هایی کامل می‌داند و مطرح می‌کند که کمال انسان در کمال عقل است.»

او ادامه داد: نبی در اعتقادات ما یعنی "عقل کلگ. همه انبیای ما به خصوص حضرت محمد(ص) عقل کل هستند و محمد(ص) خاتم است یعنی خاتم عقل کل است. در مسیحیت مسیح ظهور عقل است. بنابراین نبی ظهور عقل محسوب شده و خدا بی نشان است.» دینانی در عین حال گفت: «مسیحیت دچارگرفتاری‌هایی است و به تثلیث اعتقاد دارد، اما فرهنگ ما می‌گوید خدا بی‌نام و نشان است. وصال ابدی هجران ابدی و ظهور در عقل کل است و کاملترین عقل حضرت ختمی مرتبت است.»

این استاد فلسفه در پایان سخنرانی‌اش افزود: «همه انبیا از نور شروع می‌کنند. اولین پیامبری که از نور صحبت کرده زرتشت بوده است. موسی نیز در کوه «طور» از نور سخن گفته است. نور محمدی کامل‌ترین نور است و سهروردی مسلمانی است که از فرهنگ ایران باستان آغاز و به نور محمدی ختم می‌کند و هیچ فیلسوفی در جهان اسلام به اندازه او با قرآن مانوس نبوده است.»

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...