گزیده‌ای از عیون اخبارالرضا(ع) با زبانی ساده و ادبیاتی جذاب از مفاهیم بلند این اثر ارزشمند با عنوان «چشمه‌های بهشت» منتشر شد.

گزیده‌ای از عیون اخبارالرضا(ع چشمه‌های بهشت محمد هادی زاهدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا،‌ مدیرعامل به نشر گفت: این اثر با تدوین و ترجمه دکتر محمد هادی زاهدی در 419 صفحه قطع رقعی و با قیمت 65 هزارتومان در یک هزار نسخه روانه بازار شده است.

وی با اشاره به اینکه عیون اخبار الرضا(ع) نوشته شیخ صدوق یکی از معتبرترین منابع مربوط به تاریخ زندگی و آموزه‌های امام رئوف حضرت رضا(ع) است و در روزگاری نوشته شده است که کمتر از دو قرن از شهادت آن امام گذشته بود، افزود: کتاب «چشمه‌های بهشت» گزیده‌ای از آن کتاب ارزشمند است و روایت‌کننده مجموعه‌ای از تاریخ زندگی، آموزه‌ها، معارف، کرامات و آداب زیارت حضرت ثامن‌الحجج(ع) است.

سعیدی با اشاره به اینکه کتاب «چشمه‌های بهشت» در پنج دفتر و مجموعاً 31 فصل تدوین شده است، اضافه کرد: دفتر نخست آن روایتگر تاریخ زندگی امام هشتم است و برای آنکه شرایط حاکم بر روزگار حیات آن حضرت را تا حدودی نشان دهد، به صورت گذرا به زندگانی امام کاظم (ع) نیز پرداخته است.

وی با بیان اینکه در دفتر دوم به مناظرات و آموزه‌های حضرت در موضوعاتی همچون نبوت و امامت اشاره شده است، گفت: قرآن و اهل بیت در نگاه امام هشتم در دفتر سوم کتاب «چشمه‌های بهشت» آمده است.

مدیرعامل به‌نشر(انتشارات آستان قدس رضوی) راز و رمزهای زندگی در مکتب امام هشتم را موضوع دفتر چهارم کتاب عنوان کرد و افزود: در دفتر پنجم و پایانی هم موضوع کرامات حضرت، آداب و زیارت ایشان مطرح شده است.

سعیدی با تأکید بر اینکه در این گزینش تلاش شده است روایاتی را که نیاز نسل امروز است، وجود داشته باشد، گفت: برای آنکه مخاطب بتواند بهتر با روایات گوناگون و منتشر در سرتاسر اثر ارتباط برقرار کند، مجموعه روایات مرتبط با یک موضوع در کنار هم قرار گرفت تا انسجامی بیشتر در مطالب وجود داشته باشد.

در پشت جلد این اثر آمده است: ای خورشید بی‌غروب، تا به مشرق نگاه تو می‌کوچم، تو می‌تابی! لبخند می‌زنی. کوه‌های یخ که در سینه‌ام سنگینی می‌کنند آب می‌شوند و تو در سینه‌ام سقاخانه‌ای می‌سازی تا ریشه تشنگی را در من بسوزانی!

کتاب «چشمه‌های بهشت» با تدوین و ترجمه محمد هادی زاهدی، نویسنده و پژوهشگر با طرح جلدی از احسان جعفرپیشه توسط به نشر(انتشارات آستان قدس رضوی) در هزار نسخه منتشر شده است. 

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...