بوستان | سعدی

30 مرداد 1387

بوستان دارای چهارهزار بیت و مشتمل بر یک مقدمه و ده باب است به این شرح: مقدمه در نیایش خداوند، باب اول در عدل و تدبیر و رای، باب دوم در احسان، باب سوم در عشق و شور و مستی، باب چهارم در تواضع، باب پنجم در رضا، باب ششم در قناعت، باب هفتم در تربیت، باب هشتم در شکر بر عاقیت، باب نهم در توبه و راه صواب، باب دهم مناجات ... بوستان لااقل از قرن هفدهم میلادی به زبان‌های اروپایی راه یافته و ترجمه شد...

بوستان سعدی
بوستان.
یا
سعدی‌نامه یکی از شاهکارهای ادبی ایران و جهان، منظومه‌ای در بحر متقارب مثمن محذوف (فعولن فعولن فعولن فعول) اثر سعدی (حدود 600-691 یا 694) وی این مثنوی را پس از سیر در اقصی گیتی و هنگام بازگشت به شیراز سروده و در 655 به پایان برده است.

بوستان دارای چهارهزار بیت و مشتمل بر یک مقدمه و ده باب است به این شرح: مقدمه در نیایش خداوند، باب اول در عدل و تدبیر و رای، باب دوم در احسان، باب سوم در عشق و شور و مستی، باب چهارم در تواضع، باب پنجم در رضا، باب ششم در قناعت، باب هفتم در تربیت، باب هشتم در شکر بر عاقیت، باب نهم در توبه و راه صواب، باب دهم مناجات و ختم کتاب. اگر تولد سعدی را بنا به رأی مقبول حدود 606 بدانیم هنگام سرودن بوستان، پنجاه ساله و در اوج پختگی کلام و قدرت ذهنی بوده است.

شیراز به دلیل محیط امنی که "اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگی" با حسن تدبیر خود در آن دوران پرآشوب و اسفبار حمله مغول پدید آورده بود؛ پناهگاه بسیاری از دانشمندان و اهل ادب بود. آگاهی سعدی از این امر در مقدمه بوستان آشکار است. او با بوستان می‌خواسته حضور خود را در شیراز و در پهنه ادب فارسی اعلام کند و چنان در این کار توفیق یافت که بی تردید باید گفت هیچ اثری در زبان فارسی در یک‌دستی و انسجام لفظی و معنوی کلام و خالی بودن از سستی و تعقید به پای این دفتر نمی‌رسد. پیش از بوستان، شاهنامه و اسکندرنامه را فردوسی و نظامی در همین بحر سروده بودند. در شاهنامه با توجه به شمار بیت‌ها و دوره سی ساله مدت ساخت و پرداخت آن طبعاً کلام فراز و نشیب‌های فراوانی پیدا کرده است. اسکندرنامه نظامی هم اثری یک‌دست نیست. بوستان از نظر یک‌دستی و انسجام در ادب فارسی بی همتاست. شمار بیت‌های متوسط این دفتر بسیار اندک است. تسلط سعدی بر کلام و شیوه بیان در بوستان به حدی است که از مانع وزن و ردیف و قافیه به آسانی عبور می‌کند و کلام منظوم در آن از سخن منثور در گلستان نیز بی تکلف‌تر می‌گردد.

بوستان در تناسب مطالب و استقلال ابواب و داستان‌های هر باب ساختار موضوعی استواری دارد. باب عشق و شور مستی بوستان، بر خلاف باب عشق و جوانی گلستان، از حد جمال‌پرستی فراتر می‌رود و شامل مطالبی عرفانی است که با زبانی شیرین و همه‌فهم بیان شده است. بوستان در مجموع کتابی است در حکمت عملی و ادبیات پند آموز آمیخته به چاشنی عرفان. آبشخور تفکر کلامی سعدی، مکتب اشعری است که در آن خداوند قادر به مطلق است و جایی برای اختیار بندگان نیست. اگر خداوند پاداشی به بنده دهد نه به پاداش کار نیک او، بلکه لطف اوست. سعدی این تسلیم در برابر خداوند و دل به امید لطف او بستن را به معشوق انسانی هم تسرَی می‌دهد. از این رو تسلیم در برابر معشوق و رضا به رضای او دادن هم مضمون بنیادی عارفانه‌های اوست و هم مضمون عاشقانه‌های ملموس انسانی او.

از نکته‌های مهم بوستان یکی اعتراض به تملق پادشاهان گفتن و مبالغه در مدیحه‌سرایی است. وی در مقدمه بوستان هنگام ذکر نام "ابوبکر بن سعد بن زنگی" می‌گوید:

مرا طبع از این نوع خواهان نبود

سر مدحت پادشاهان نبود

ولی نظم کردم به نام فلان
مگر باز گویند صاحب‌دلان

که سعدی که گوی بلاغت ربود
در ایام بوبکر بن سعد بود

سپس در انتقاد از ظهیر فاریابی که درمدح قزل ارسلان راه اغراق پیموده، می‌گوید:

چه حاجت که نه کرسی آسمان
نهی زیر پای قزل ارسلان

مگوی پای عزت بر افلاک نه
بگو روی اخلاص بر خاک نه

گفته‌اند که سعدی در گلستان به واقعیات زمانی نظر داشته و در بوستان آرمان‌های اخلاقی و اجتماعی خود را بیان کرده است. بوستان از همان زمان سعدی در میان فارسی‌زبانان در اریان و هند و چین تا آسیای صغیر رواج یافت. از این رو نسخه‌های خطی فراوانی از آن به جای مانده است. به نظر می‌رسد که بوستان لااقل از قرن هفدهم میلادی به زبان‌های اروپایی راه یافته و ترجمه شده باشد. چون بنیامین فرانکلین، (1706 – 1790) وقتی ترجمه حکایت "ابراهیم و پیرمرد آذرپرست" از باب دوم بوستان را به انگلیسی و احتمالاً لاتینی خواند آن را به عنوان بخش مفقود شده از سفْر پیدایش تصور و معرفی کرد. اما به زودی معلوم شد که آن حکایتی از بوستان است و در نتیجه نام سعدی به عنوان سراینده آن بر سر زبان‌ها افتاد. بوستان به دفعات در ایران و شبه قاره هند به چاپ رسیده است. آخرین چاپ انتقادی آن به اهتمام غلامحسین یوسفی (تهران 1363) منتشر شده است.

ضیاء موحد. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...