نخستین مجموعه شعر مصطفی مستور با عنوان «و دستهایت بوی نور می‌دهند» در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود.

مصطفی مستور از دریافت مجوز برای نخستین مجموعه شعرش با عنوان «و دست‌هایت بوی نور می‌دهند» خبر داد و به ایسنا گفت: شعرهای مجموعه‌ی شعر «و دست‌هایت بوی نور می‌دهند» شعرهایی است که در واقع، برخی از آن‌ها در داستان‌هایم استفاده شده است و برخی هم جدیدند و جایی از آن‌ها استفاده نشده است.

وی با اشاره به اینکه شعرهای این مجموعه در هفت سال گذشته سروده شده‌اند، افزود: این مجموعه شامل حدود 25 شعر نو می‌شود که به طور کلی، دریافت‌ها، احساسات و برداشت‌های من از زندگی هستند که مضمون آن‌ها در داستان‌هایم نیز آمده ‌است اما برخی مواقع، برداشت‌هایی وجود دارند که آن‌ها را نمی‌توان به داستان تبدیل کرد و اگر قرار باشد در قالب داستان بیایند، بسیار دشوارند و به شکل طبیعی تمایل دارند به شعر تبدیل شوند اما به معنای حقیقی کلمه، من شاعر نیستم و این‌ها تأثرات روحی من هستند.

مجموعه شعر «و دست‌هایت بوی نور می‌دهند» با برخی اصلاحات مجوز نشر گرفته‌ است و توسط نشر مرکز تا نمایشگاه کتاب تهران منتشر خواهد شد. چاپ سی و پنجم کتاب «روی ماه خداوند را ببوس» و چاپ سوم «پرسه در حوالی زندگی» از آثار این نویسنده نیز در بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب عرضه می شود.

فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...