«گونتر گراس» نویسنده مشهور و برنده جایزه نوبل آلمان، در ماه سپتامبر همراه جمعی از نویسندگان جوان کشورش ، به شرق آلمان سفر می‌کند تا در قالب یک برنامه کتابخوانی در مبارزه انتخاباتی برای حزب سوسیال دمکرات آلمان مشارکت کند.

به گزارش ایبنا به نقل از خبرگزاری آلمان، این نویسنده 81 ساله روز 8 سپتامبر سفر خود را از شهر «نوین هاگن» آغاز خواهد کرد و در ادامه سفرش از شهرهای ابرزوالد، استرال زوند ، هاله، درسدن و برلین خواهد گذشت.


نقطه عطف این سفر انتشار دفترچه خاطرات این نویسنده است. این دفترچه که به سال 1990 تعلق دارد، در قالب اثری تحت عنوان «در میانه راه از آلمان به آلمان» منتشر شده است.

گراس اوایل ماه جاری حمایت خود را از مردم مناطقی که جمعیت آن‌ها به شدت رو به کاهش گذاشته اعلام کرد و بارها از منطقه «اوکر مارک » نام برد. با این وجود «مارکوس مکل» سخنگوی سیاسی داخلی این حزب اعلام کرد گراس از روز 9 سپتامبر سفر خود را آغاز می‌کند ولی نه از « اوکر مارک » بلکه از « ابرز والد».

«مکل» که در سال 1990 وزیر امور خارجه جمهوری دمکراتیک آلمان بود، از همکاری «گراس» و صحبت با وی به شدت ابراز خشنودی کرد. با این وجود گراس و مکل برای موفقیت اتحادشان، نقطه نظرات بسیار متفاوتی دارند. گراس قبلا گفته بود در حوزه انتخاباتی «مکل» در منطقه « اوکرمارک»، معایب آلمان متحد به شکلی آشکار دیده می‌شود.


«مکل» نیز عنوان کرده که بازگشت این برنده جایزه نوبل به سوی حزب سوسیال دمکرات و این که او می‌خواهد دوباره با همه توان برای حزب فعالیت کند، موجب خوشحالی است.

گراس در سال 1992 در اعتراض به مساله پناهندگی سیاسی سوسیال دمکرات‌ها از این حزب کناره‌گیری و اعلام کرده بود زمانی که سوسیال دمکرات‌ها دوباره به صورت قانونی عمل کنند، به آن‌ها می‌پیوندد. وی در گذشته همیشه در مبارزات انتخاباتی برای این حزب فعالیت می‌کرد.

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...