کتاب «فراسوی اقتصاد» [Beyond economics : happiness as a standard in our personal life and in politics] نوشته یان اُت [Jan Ott] با ترجمه حسین بیات توسط موسسه فرهنگی دُکسا منتشر و راهی بازار نشر شد.

فراسوی اقتصاد» [Beyond economics : happiness as a standard in our personal life and in politics] نوشته یان ات [Jan Ott]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۲۰ تحت عنوان «فراسوی اقتصاد: شادکامی به عنوان استاندارد در زندگی شخصی ما و سیاست» منتشر شده است. ترجمه این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «شکوفایی» است که نشر دکسا منتشر می‌کند.

یان ات نویسنده کتاب «فراسوی اقتصاد» هدف خود از نوشتن این‌کتاب را ارائه طرحی برای یک‌جامعه بی‌نقص نمی‌داند بلکه می‌گوید هدفش کم‌کردن سردرگمی‌ها درباره مفهوم شادکامی است. او معتقد است کاهش سردرگمی درباره شادکامی، می‌تواند به‌عنوان استاندارد نیک‌زیستی درونی و بیرونی، مذاکرات و مکالمات مربوط به آن را اثربخش‌تر کند.

مولف کتاب پیش‌رو با ارائه تعریف شادکامی، انواع آن را برمی‌شمارد و نسبت‌شان را با زندکی نیک مشخص می‌کند. از نظر این‌مولف، شادکامی همان نیک‌زیستی درونی است؛ یعنی نیک‌زیستی‌ای که در خود افراد تجربه می‌شود. به این‌ترتیب، شادکامی به‌معنی ارج‌گذاری درونی به زندگی است.

یکی دیگر از انواع نیک‌زیستی که یان ات در کتاب از آن نام برده و تشریحش کرده، نیک‌زیستی بیرونی است که نزد اقتصاددانان، زیست‌شناسان، پزشکان و روانشناسان تعریف می‌شود. ات معتقد است اگر بخواهیم نیک‌زیستی را بفهمیم، باید به هر دو نوع آن، و به روابط متقابل بین آنها توجه داشته باشیم.

از نظر جان اُت، کاهش سردرگمی درباره شادکامی چه به عنوان استاندارد نیک‌زیستی درونی و شخصی و چه نیک‌زیستی بیرونی و همگانی، می‌تواند از جهات دیگری نیز برای اشخاص، مدیران و سیاستگذاران مفید باشد. به‌ویژه امکان توسعه را تا فراسوی اقتصاد پیش ببرد.

کتاب پیش‌رو ۱۰ فصل دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «مقدمه: سردرگمی درباره شادکامی»، «مفهوم و ماهیت شادکامی به‌عنوان نیک‌زیستی درونی»، «شادکامی عاطفی یا مولفه عاطفی شادکامی»، «شادکامی شناختی یا مولفه شناختی شادکامی»، «بازگشت به شادکامی فراگیر: آن وجود دارد!»، «اندازه‌گیری و تبیین شادکامی»، «حکومت‌ها و شادکامی»، «شادکامی به‌عنوان استاندارد توصیفی»، «چه می‌شد اگر؟» و «خلاصه، سخنان پایانی و نتیجه‌گیری کلی».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

سپس چارلز مونتسکیو روح‌القوانین (۱۷۴۸) را نوشت و در آن فلسفه خود درباره حکومت را توضیح داد: حکومت باید به‌گونه‌ای تنظیم شود که در آن لازم نباشد کسی از دیگری بترسد و برای رسیدن به چنین حکومتی لازم است این سه قوه اصلی به‌طور متوازن و روشن از هم تفکیک شوند: قوای مقننه، مجریه و قضائیه.
بعدتر، ژان ژاک روسو در قرارداد اجتماعی یا اصول حقوق سیاسی (۱۷۶۲) استدلال کرد که یک حکومت می‌تواند هرکاری را به شرط سازگاری با «اراده عمومی» شهروندان انجام دهد. او این «اراده عمومی» را تعریف نکرد، اما جان کلامش این بود که تا زمانی که حکومت به این «اراده عمومی» احترام می‌گذارد، شهروندان باید هرآنچه را که حکومت می‌خواهد بپذیرند. این فلسفه یکی از اصول پیش‌رو در انقلاب فرانسه بود که در ۱۷۸۹ با گیوتین، به‌عنوان یک ابزار علمی، آغاز شد. این اصل برای قانون اساسی فرانسه در سال ۱۷۹۲ مهم بود و فلسفه‌ای شد در خدمت ایدئولوژی‌های تمامیت‌خواه.
فورا باید اضافه کنیم که این فلسفه روسو بر فرض دموکراسی کامل استوار است. فلسفه او مخالف قدرت مطلق هر حاکمی است. این‌اصل برای قراردادی تخیلی [و آرمانی] بین شهروندان است؛ و نه برای قراردادی تخیلی [و آرمانی] بین حاکم و مردمش؛ آنچنان که در فلسفه‌های هابز و لاک شاهدیم.

این‌کتاب با ۲۸۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۰۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...