در هزارتوی انتزاعات | شرق


در دنیای امروز عرضه کتابی 1065 صفحه‌ای نیاز به دلیلی موجه دارد. دلیل توماس پیکتی [Thomas Piketty] هم این است که بدون شرح مفصلی از ایدئولوژی‌هایی که سبب نابرابری در گذشته شده‌اند، نمی‌توانیم شکل کنونی این ایدئولوژی‌ها را درک کنیم یا روش درستی برای غلبه بر آن پیدا کنیم. کتاب «سرمایه و ایدئولوژی» [Capital and Ideology] ما را به سفری تاریخی و بزرگ برای درک ریاکاری نخبگان می‌برد که از جمله شامل مجازات‌هایی می‌شود که بر بردگان در بین‌النهرین اعمال شده و همچنین خفقان «عصر طلایی» و همان‌طور‌که پیکتی اقتصاددان اشاره می‌کند تنها برای اقلیتی سفیدپوست، طلایی بوده است.

توماس پیکتی [Thomas Piketty] سرمایه و ایدئولوژی» [Capital and Ideology]

اما محور و تمرکز اصلی کتاب، مربوط به زمان حال است که شاهد نمایان‌ترشدن ویژگی‌هایی ازجمله نابرابری شدید و فروپاشی سیاست سنتی طبقه‌محور هستیم. ائتلاف اجتماعی نیمه قرن بیستم که سبب بازتوزیع به شکلی متفاوت می‌شد و برابری بیشتری به همراه داشت از بین رفته است. به عقیده پیکتی اگر دست به کاری رادیکال برای کاهش این نابرابری نزنیم «پوپولیسم بیگانه‌هراسی در صندوق آرا برنده می‌شود و باعث تغییراتی می‌شود که اقتصاد جهانی دیجیتالی ابرسرمایه‌داری را نابود می‌کند».

کتاب دیگر پیکتی به نام «سرمایه در قرن بیست‌ویکم» که در سال 2014 منتشر شد، نشان داده که چطور نابرابری مدل اقتصادی کنونی ما را پدید آورده است. او استدلال می‌کند که در یک اقتصاد بازار آزاد، نابرابری ناگزیر سریع‌تر از رشد اقتصادی، افزایش می‌یابد و همان‌طور‌که درآمد ثروتمندان بیش از گذشته متکی به دارایی‌شان می‌شود تا حقوق، فرم‌های قبلی توزیع متفاوت که بر اساس مالیات بر درآمد بوده، دیگر تأثیرگذار نخواهد بود. در این کتاب پیکتی راه‌حل مدنظرش را می‌گوید: «سوسیالیسم مشارکتی» که در آن سرمایه‌داری به‌تدریج از طریق مالیات بر درآمد تصاعدی و مالیات بر ثروت موروثی منسوخ می‌شود. به اعتقاد او راه‌حل «سوسیالیسم مشارکتی»، هم درآمد اساسی ایجاد می‌کند و هم وقف سرمایه برای هر شهروند فراهم می‌کند.

حساب مستقل وجوه موقوفه
پیکتی در یک جدول نشان می‌دهد که به‌صورت عمومی و در صورتی که مالیات بر درآمد و مالیات بر ارث برای ثروتمندان حدود 60 تا 70 درصد تعیین شود، می‌توان یک اقتصاد کاملا برابری‌طلب ایجاد کرد. نتیجه آن‌ هم «مالکیت موقت سرمایه» خواهد بود. از طرفی، با قانون‌گذاری برای تقسیم قدرت در شرکت‌ها بین کارگران و مدیران، به «مالکیت اجتماعی واقعی سرمایه» خواهیم رسید. در این میان، مشکل اساسی، مقاومت نخبه‌های کنونی است: ارتش «سوپر پک‌ها» در ایالات‌متحده، ماندگاری برهمن‌ها (طبقات نخبه) مانند میانه‌روهای اروپایی، تمرکز شدید قدرت در کنار ثروت، ازبین‌بردن دموکراسی، فرهنگ گسترش‌یافته پنهان‌کاری در قبال مالیات‌هایی که ثروتمندان و شرکت‌ها می‌پردازند.

سوپر پک‌ها در حکومت
کمیته‌هایی که ممکن است کمک‌های نامحدودی از افراد، شرکت‌ها، اتحادیه‌های کارگری و سایر پک‌ها به‌منظور تأمین مالی هزینه‌های مستقل و سایر فعالیت‌های سیاسی مستقل خود دریافت کنند. این مقاومتی است که توسط ایدئولوژی آنچه پیکتی آن را «ابر سرمایه‌داری» می‌نامد، تقویت شده است: تمایل ما به پذیرش این باورهاست که میلیاردرها خودشان ثروتشان را اندوخته‌اند، بشردوستی و تمایل به انجام کارهای خیرخواهانه آنها حرص و طمع‌شان را خنثی می‌کند، اکثر فقرا «بی‌لیاقت» هستند و هرگونه دستکاری در توزیع فعلی ثروت منجر به فروپاشی اقتصادی می‌شود. همان‌طور‌که در کتاب پیکتی تشریح شده، این کار به دلیل فروپاشی سیاست راست و چپ پیچیده‌تر شده است. پیکتی می‌گوید که اکثر رأی‌دهندگان اکنون به چهار قسمت تقسیم شده‌اند: اردوگاه جهانی‌گرایی بین برابری‌خواهان و ضد‌برابری‌خواهان تقسیم شده است‌ اما اردوگاه ملی‌گرایان نیز همین شکاف را شاهد است. در نتیجه، هر جنبشی برای برابری اقتصادی باید شامل ملی‌گرایان و جهانی‌گرایان باشد و همان‌طور‌که انتخابات عمومی بریتانیا نشان داد، درحال‌حاضر این دو اردوگاه به‌شدت در برابر هم قرار دارند.

تحرک اجتماعی
تحرک اجتماعی یا جنبش افراد، خانواده‌ها یا گروه‌ها در سیستم طبقه‌بندی اجتماعی. اگر موضوعی برای خوش‌بینی در این کتاب وجود دارد، بر عدم انسجام ایدئولوژی ابرسرمایه‌داری تکیه می‌کند که دست‌کم به نیمی از فقرا وعده تحرک و تغییر اجتماعی می‌دهد اما آنها را دوباره به پایین‌ترین مرتبه اجتماعی می‌کشاند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...