رابرت جردن آمریکایی داوطلبانه وارد ارتش جمهوری‌خواهان شده است... گروه تحت سلطه زنی به نام پیلار قرار دارد که مظهر اسپانیا و آزادی‌خواهی آن است... اما دختر جوانی نیز هست به نام ماریا که مورد تجاوز فاشیستها قرار گرفته و پیلار او را نجات داده است. جردن شریک زندگی چریکها می‌شود و به ماریا دل می‌بازد، مرگ بالای سر آنها چرخ می‌زند.

 زنگها برای که به صدا در می‌آیند | ارنست همینگوی
زنگ ها برای که به صدا در می آیند
[For whom the Bell Tolls].رمانی از ارنست همینگوی (1) (1899-1961)، نویسنده امریکایی که در 1940 منتشر شد. این اثر که می‌توان آن را ماحصل ایدئالیسم روشنفکران سالهای 1930 و نیاز آنها به التزام و به جبران انحرافهای خود دانست، نخستین رمان مردم‌پسند نویسنده بود که اتفاقاً بنابر قول شایع، آن را بدین منظور نوشته بود تا شهرت سابق خود را در تجاهر به فسق «جبران» کند. موضوع کتاب جنگ داخلی اسپانیا میان جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبان فاشیست است. رابرت جردن (2) امریکایی داوطلبانه وارد ارتش جمهوری‌خواهان شده است و چون به او مأموریت داده‌اند که یک پل استراتژیک را منفجر کند، به گروهی از چریکهای منطقه سگوویا (3) می‌پیوندد. این گروه تحت سلطه زنی به نام پیلار (4) قرار دارد که مظهر اسپانیا و آزادی‌خواهی آن است. مردها عبارت‌اند از: پابلو (5) شوهر پیلار، آوگوستین (6)، فرناندو (7)، خیتان (8)، رافائل (9)، آندرس (10)، که در حکم شخصیتهای فرعی رمانند. اما دختر جوانی نیز هست به نام ماریا که مورد تجاوز فاشیستها قرار گرفته و پیلار او را نجات داده است. جردن شریک زندگی چریکها می‌شود و به ماریا دل می‌بازد، مرگ بالای سر آنها چرخ می‌زند؛ پیلار و جردن و ماریا آن را نزدیک خود حس می‌کند. بنابراین، باید تمام زندگی خود را در همین چند روز بگذرانند. عشق دارویی برای گذشت زمان و تنهایی و مرگ است، و بر اثر حضور این سه به چنان حدت هیجان‌‌آوری می‌رسد که تا عمق تن و طبیعت و اشیا پیش می‌رود. در این هنگام فاشیست‌ها حمله می‌آورند و گروه چریکی مجاور آنها را قلع و قمع می‌کنند. جردن پی می‌برد که انفجار پل فایده‌ای نخواهد داشت. با این همه، ستاد ارتش تصمیم به حمله تعرضی می‌گیرد. جردن مأموریت خود را انجام می‌دهد ولی درحین انفجار پل پایش می‌شکند پس به دیگران دستور می‌دهد که بگریزند و خود همانجا در حاشیه جنگل، پشت مسلسل می‌نشیند و منتظر آمدن دشمن می‌ماند. بی‌شک می‌خواسته است زندگی کند، ولی اکنون مرگ را می‌پذیرد، زیرا از این مرگ حاصلی به بار می‌آید. همینگوی در این کتاب ‌خشکی و خشونت کارآمد سابق خود را که برایش ملکه شده بود کنار گذاشته است. صفحاتی از این کتاب به تغزل آمیخته است، وگرچه گاهی عین حرکت «سرنوشت بشر» را در بازی عشق و مرگ مجسم می‌کند، غالباً نیز به رمانتیسمی احساساتی منتهی می‌شود.

ابوالحسن نجفی. فرهنگ آثار. سروش

اقتباس سینمایی «زنگها برای که به صدا در می‌آیند»، اثر سم وود، 1943م.

1.Ernest Hemingway 2.Robert Jordan 3.Segovia 4.Pilar 5.Pablo
6.Augustin 7.Frenando 8.Gitan 9.Rarael 10.Andres

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...