پائولو کوئیلو، نویسنده مطرح برزیلی و خالق رمان «کیمیاگر» در پستی در فضای مجازی به روستای دوستدار کتاب، «رسول‌آباد سفلی» یا به قول ساکنان آن «تاج آباد» در استان همدان پرداخته است.

پائولو کوئیلو درباره روستای دوستدار کتاب نوشت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، روستای «رسول آباد» یا «تاج آباد» به دلیل مردم کتاب‌دوستش در چند وقت اخیر خیلی سر و صدا کرده است و می‌توان گفت که «تاج‌آباد» این روزها دیگر روستایی ناشناخته برای علاقه‌مند فرهنگ نیست و مردم نام این روستا و اهالی آن را با کوچه‌ها و خیابان‌های زیبایش که به نام نویسندگان و آثار مهم ادبی ایران و جهان نام‌گذاری شده، می‌شناسند.

در جدیدترین اتفاق درباره این روستا، پائولو کوئیلو، نویسنده مطرحی که در ایران هم مخاطبان بسیاری دارد، در یک پست اینستاگرامی به این روستا و کوچه که به نام رمان «کیمیاگر» نامگذاری شده، پرداخته است.

او در متن پست خود نوشته است:
«کوچه‌های روستایی در استان همدان، شمال غربی ایران، همگی به نام شاهکارهای ادبیات جهان نامگذاری شده‌اند. ابتکار عمل خوانندگان کتاب و علاقه‌مندان به ادبیات، روستای رسول آباد را به وضعیت منحصر به فردی کشانده و آن را در منطقه مشهور کرده است. گلستان و بوستان از شاعر پارسی سعدی؛ شاهنامه از شاعر پارسی فردوسی؛ شازده کوچولو نوشته نویسنده فرانسوی آنتوان دو سنت اگزوپری؛ صدسال تنهایی از نویسنده کلمبیایی گابریل گارسیا مارکز؛ کیمیاگر اثر نویسنده برزیلی پائولو کوئلیو؛ «دن آرام» از میخائیل الكساندروویچ شولوخوف، نویسنده روسی و «مسیر سبز» از نویسنده آمریکایی استیون کینگ کوچه‌های روستا را آراسته است.

جو چمپا، هنرپیشه مطرح ایتالیایی، نیزان گوانا، مدیر بزرگترین شرکت تبلیغاتی برزیل، رومرو بریتو، نقاش و مجسمه ساز مطرح برزیلی از جمله افرادی هستند که در قسمت کامنت‌ها به این پست واکنش نشان داده‌اند.

قباد یاری، دهیار سابق و عضو کنونی شورای این روستا نیز در قسمت کامنت نوشته است:
«من در این روستا زندگی می‌کنم، عضو شورای روستا هستم و در سال 2018 نامگذاری را انجام دادم که از سوی دولت هم مورد توجه قرار گرفت، دوست دارم شما را در روستایمان میزبانی کنم.»

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...