کتاب «شصت چهره از میان قاجاریان و معاصران» تالیف عبدالحسین آذرنگ از سوی انتشارات کتاب بهار منتشر شده است.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مقاله‌های این کتاب به سفارش دانشنامه‌های مختلف و بر پایه ضوابط انتخاب و شیوه‌نامه‌های آنها نوشته شده و درباره شخصیت‌هایی در عرصه‌های فرهنگی، ادبی، سیاسی، نظامی، روزنامه‌نگاری، دانشنامه‌نگاری، نشر و ترجمه کتاب است.

شصت چهره از میان قاجاریان و معاصران عبدالحسین آذرنگ

شخصیت‌هایی که در این کتاب آورده شده‌اند، الزاما همگی مثبت نیستند از جمله شعبان جعفری، اما آنقدر معروف هستند یا در رویدادها نقش داشته‌اند که در منابع مرجع معرفی شوند. غلامرضا تختی قهرمان ملی فقط ورزشکاری محبوب نبود مرگ نامنتظره او به رویداد سیاسی بزرگی در ۱۳۴۶ تبدیل شد؛ یکی از سه رویداد گسترده سیاسی در فاصله میان کودتای نظامی ۱۳۳۲ تا انقلاب 1357 (دو رویداد دیگر حوادث ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ و ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود). «پساتختی» در ادامه مقاله «غلامرضا ‌تختی» به واکنش سیاسی جامعۀ ایران به مرگ قهرمان محبوب خود اشاره دارد.

در همه دانشنامه‌ها، اصول، قواعد، روش کار، حجم مقاله‌ها، شماره واژه‌ها و برخی جنبه‌های صوری به علت‌های مختلف یکسان نیست. در دانشنامه‌هایی فقط می‌توان مقاله را با همان تعداد واژه و در همان چارچوبی نوشت که سرویراستار یا مسئولان تشکیلات دانشنامه تعیین می‌کنند؛ اما انتشار مجموعه‌هایی مانند این کتاب به نویسنده امکان می‌دهد خود را از پاره‌ای قید و بندها برهاند و با بازنگری و بازنگاری در نوشته‌اش بر شمار مخاطبان و کاربردهای احتمالی بیشتری بیفزاید و با افزودن توضیحات و پانوشت‌های روشنگر که امکان آن در دانشنامه‌ها و نیز به طور کلی در هیچ یک از منابع مرجع موجود نیست، به روشن شدن نکاتی کمک کند. در این کتاب، پانوشت‌هایی آمده که نمی‌توان آنها را در منابع مرجع انتشار داد یا از کسانی سپاسگزاری کرد که نویسنده مقاله دانشنامه در نوشتن مقاله به گونه‌ای خود را مرهون آنها می‌داند.

از جمله نکات با اهمیت دیگری که اشاره به آنها لازم است، روایت‌ها و گفته‌های شفاهی است. شماری از دانشنامه‌ها روایت و گفته‌های شفاهی را نمی‌پذیرند؛ آنها فقط مطالبی را درج می‌کنند که حتماً بر اساس منابع مکتوب مستند موثق باشد. بعضی از دانشنامه‌ها حتی اجازه بیان مشاهدات مستقیم و شخصی را نمی‌دهند. مواردی هست که فقط یک شاهد و یک ناظر دارد و بیان نشدن شهادت چه‌بسا واقعیتی، داده‌ای یا نکته‌ای را از گستره تاریخ بیرون بگذارد. میزان اطلاعات شفاهی در زمینه مسائل معاصر حتی گاه بیش از اطلاعات کتبی است و اگر مطالب شفاهی یادداشت نشود و انتشار نیابد، بیم آن می‌رود که با گذشت زمان دست‌کم بخشی از آنها به نسیم، باد یا طوفان فراموشی سپرده شود.

خواننده در این کتاب شخصیت‌هایی را می‌بیند ـ چه مثبت و چه منفی ـ در زمینه‌های مختلف که هیچ‌کدام در قید حیات نیستند. شماری از آنها دولتمردان، شخصیت‌های سیاسی و نظامی و صاحبان سمت‌های بلندپایه بودند. در همه جای جهان اینگونه شخصیت‌ها چالش‌برانگیزند؛ زیرا مصالح کشورها با سرنوشت آنها درآمیخته است. همه آنها اغلب شماری موافق و عده‌ای منتقد و مخالف به نسبت‌های کم و بیش دارند. ویژگی‌های فردی و مناسبات اینگونه شخصیت‌ها را نمی‌توان از نظر دور داشت؛ به این دلیل که همان ویژگی‌ها و مناسبت‌ها در تصمیم‌ها و اقدام‌های آنها تاثیرگذار بوده و به گونه‌ای به سود یا به زیان شئون مختلف کشور به شمار آمده است.

محتوای این کتاب، ۶۰ مقاله دانشنامه‌ای درباره شخصیت‌هاست؛ مقاله‌هایی از میان آنچه نویسنده اینها طی بیش از ۳۵ سال دانشنامه‌نگاری در زمینه‌های مختلف نوشته است. از ۶۰ مقاله این کتاب، ۱۹ مقاله پیش‌تر در چند دانشنامه انتشار یافته و در اینجا همراه با بازنگری، اصلاحات و افزوده‌ها و کاسته‌هایی چاپ شده است. مقاله‌های کتاب در سه بخش تنظیم شده است؛ یک: قاجاریان شامل شخصیت‌هایی که در عصر قاجار زاده شده و درگذشته‌اند (5 تن)؛ دو: «قاجاری ـ معاصران»: شخصیت‌هایی که بخشی از زندگی آنها در عصر قاجار و بخش دیگری در دوره پس از سال ۱۳۱۰ است (۱۸ تن)؛ و سه: معاصران: شخصیت‌هایی که دوره رشد و حیات‌شان پس از سال ۱۳۰۰ بوده است (۳۷ تن). از سال ۱۳۰۰ به بعد معاصر و پیش از آن قاجاری به شمار آمده است. ساختار دانشنامه‌ای همه مقاله‌های این مجموعه کم و بیش حفظ شده؛ اما این سعی هم به کار رفته که از رخسار آنها خصلتی زدوده شود که گاه به خشکی، جدیت، یا عبوسیت مقاله‌های منابع مرجع تعبیر می‌شود.

کتاب «شصت چهره از میان قاجاریان و معاصران» نوشته عبدالحسین آذرنگ در ۵۳۹ صفحه، شمارگان یک‌هزار نسخه و بهای 125 هزار تومان از سوی انتشارات کتاب بهار منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...