آلبوم «سرانجام گاهی» شامل شعرهای احمدرضا احمدی با صدای او و موسیقی اردوان وثوقی به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد این شاعر منتشر شد.

به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، این آلبوم به تهیه‌کنندگی موسسه مردم‌نهاد مهرگیتی ساخته شده و تمامی عواید حاصل از فروش آن به مدرسه‌سازی در مناطق کمتر برخوردار کشور اختصاص خواهد یافت.

اردوان وثوقی، آهنگساز و تنظیم‌کننده این اثر درباره تهیه این آلبوم می‌گوید: «ساخت موسیقی بر روی شعر و صدای شاعری همچون احمدرضا احمدی برای من مسئولیتی تاریخی‌، انتخابی دشوار و بختی بلند بود. از این‌رو لازم می‌دانم پاره‌ای توضیحات درباره ساخت این آثار ارائه دهم: برای حفظ نقش تاریخی صدای شاعر و اصالت اشعار، تن صدای شاعر و روایت اشعار را موضوع اصلی ساخت موسیقی قرار دادم و از آهنگسازی مستقل فاصله گرفتم. انتخاب را بر آن گذاشتم که همه امکانات صدا را در خدمت شعر و صدای شاعر بگذارم تا به محصول شنیداری واحدی برسیم و شعر یا موسیقی تحت‌الشعاع یکدیگر قرار نگیرند و به نوعی به موسیقی شعر دست یابیم».

او در ادامه می‌افزاید: «پروژه ساخت موسیقی این اثر بسیار سخت‌گیرانه و باکیفیت بود، به طوری که ضبط تمامی سازها و گروه کر به صورت زنده انجام شد. یک گروه ۸۰  نفره در تهیه موسیقی این اثر همکاری کردند؛ از جمله گروه کر فلارمونیک ایران به رهبری علیرضا شفقی‌نژاد که یکی از بزرگترین و موفق‌ترین گروهای کر در کشور هستند».

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...