مجموعه‌داستان «فرشته‌های خاکی» نوشته اسماء هاشمی گلپایگانی با محوریت مدافعان حرم شهر سامرا توسط انتشارات سروش منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این‌کتاب تعدادی داستان کوتاه را برای نوجوانان در بر می‌گیرد که درباره مدافعان حرم در شهر سامرا هستند. مدافعان حرمی که در این‌داستان‌ها حضور دارند، در سامرا با داعش می‌جنگند و زمانی که داعش به حرم امام هادی (ع) نزدیک شده و قصد نابودی این‌مکان‌ مقدس را دارد، فرشته‌هایی با حکم جهاد آیت‌الله سیستانی، به دفاع از حرم سامرا می‌پردازند.

داستان‌های این‌کتاب درباره مقاومت رزمندگان حشدالشعبی در سامرا هستند که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: کوه‌شکن، زخم خنجر، نور سفید، رواق‌داران، سیاه‌روشن، گلدسته‌های خاکی، شهر هزارچهره.

در قسمتی از داستان «نور سفید» از این‌کتاب می‌خوانیم:

ماشین ایستاد. مرد پیاده شد و او را با خودش پیاده کرد. وارد ساختمانی در وسط شهر شدند. حنان را به دست زنی نقاب‌دار داد و رفت. زن دست حنان را گرفت و محکم به طرف زیرزمین کشاند. زیرزمین پر بود از اتاق؛ اتاق‌هایی که روبه‌روی هم قرار داشت. در یکی از اتاق‌ها را باز و حنان را بدون هیچ حرفی به داخل پرت کرد. چشم‌های حنان پر شد از زنان ژولیده و خسته. یکی از آن‌ها با لباس‌ پاره و موهای باز و صاف نزدیکش شد و آرام به او سلام کرد. حنان ترسید و خودش را عقب کشید.

به در و دیوار اتاق نگاه می‌کرد؛ اتاق کوچکی که با ده زن پر شده بود. لامپ کوچک کنار اتاق، آنجا را کمی روشن کرده بود. همین که تکیه داد، صدای زنی از بیرون آمد: «فقط بیست دقیقه وقت دارید تا حمام و دست‌شویی بروید.» همه کنار در ایستادند و با باز شدن در، به سمت دست‌شویی‌های انتهای زیرزمین دویدند. حنان هم دنبالشان رفت. از هر اتاقی ده‌دوازده زن بیرون می‌آمدند. حنان سرش گیج می‌رفت و نمی‌توانست درست راه برود. پایش زپر پاهای زن‌ها له شد.

این‌کتاب با ۱۱۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۷ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...