هولدن کولفیلد، دانش‌آموز دبیرستان، از سنخ نوجوانانی است که از چندین مدرسه اخراج شده است؛ پیش از آنکه به خانه بازگردد و خبر ناخوش را به پدر و مادر خود بدهد، پس از ترک مدرسه، سه روز در نیویورک پرسه می‌زند و با ماجراهای ناگوار بی‌مایه‌ای روبرو می‌شود. متوجه می‌شویم که در پی آن «بیمار» شده و در مؤسسه‌ای اقامت کرده است که ماهیت آن مشخص نیست، اما یک «روانکاو» از او مراقبت می‌کند و او حکایت خود را می‌نویسد...

ناطوردشت | جی دی سالینجر ناتور دشت [The Catcher in the Rye]
ناطوردشت
(ناتوردشت)
[The Catcher in the Rye]. رمانی از جروم دیوید سالینجر (1) (1919)،‌ نویسنده امریکایی،‌ که در 1951 منتشر شد. طرح و توطئه ناطور دشت سبک و کم‌هیجان است. هولدن کولفیلد (2)، دانش‌آموز دبیرستان، از سنخ نوجوانانی است که از چندین مدرسه اخراج شده است؛ پیش از آنکه به خانه بازگردد و خبر ناخوش را به پدر و مادر خود بدهد، پس از ترک مدرسه، سه روز در نیویورک پرسه می‌زند و با ماجراهای ناگوار بی‌مایه‌ای روبرو می‌شود. متوجه می‌شویم که در پی آن «بیمار» شده و در مؤسسه‌ای اقامت کرده است که ماهیت آن مشخص نیست، اما یک «روانکاو» از او مراقبت می‌کند و او حکایت خود را می‌نویسد...

بنابراین، به نظر می‌آید که حکایت هولدن کولفیلد، در نظر اول، ترجمان جهان‌بینی پسر جوانی است که در حد پیشرفته‌ای از مشکلات مشخصاً نوجوانانه اندوهگین است. این نخستین مرحله رمان است، مرحله‌ای که چندان هم قابل چشم‌پوشی نیست، زیرا از نظر ادبی بسیار موفق است. در واقع، نویسنده زبان «تین ایجر»ها را بازمی‌آفریند، زبانی که در اواخر سالهای 1940 و همچنین اوایل سالهای 1990 اصطلاحات نه‌چندان گویا بر آن غالب است، اما اصطلاحاتی که، ضمن پنهان داشتن هیجانها، تا حدی همه چیز را بیان کند: «جانم می‌گیرد»، «آدم خل می‌شود»، «اعلاست»، «واه». کار فنی برجسته نویسنده، که ماهرانه متقاعدمان می‌کند که در حال خواندن تک‌گفتار درونی یک نوجوان واقعی هستیم، با شوخ‌طبعیی همراه است که خاصه بر مزاجهای گفتاری و نکته‌های مضحک تکیه دارد و از ناطور دشت کتابی سخت خنده‌دار می‌سازد. بدین معنا، این رمان در خط سنت فکاهی امریکایی است و به سبک برادران مارکس (3) نزدیک است: «اگر نوازنده پیانو بودم، توی گنجه‌ای دربسته می‌نواختم» یا «در واقع خیلی سخت است اگر با کسی هم‌اتاق شوید که چمدانهایتان از مال او خیلی بهتر باشد».

اما می‌دانیم که فکاهی پوچی است یعنی نومیدی و بدین ترتیب، به مرحله دیگر ناطور دشت، به رگه عمیق آن می‌رسیم. نمی‌شود از وسواس مرگی که کولفیلد جوان را وهم‌زده می‌کند حیرت نکرد. این در سراسر کتاب به منزله مضمون مکرر و تکرار و کوبش است. سرگردانی هولدن کولفیلد سرگردانی موجودی است که تقریباً پیوسته با محو شدن خود درگیر است، از پنجمین صفحه کتاب («همین که از جاده عبور کردم حس عجیبی به من دست داد، انگار داشتم ناپدید می‌شدم») تا فصل یکی مانده به آخر، یعنی دویست صفحه بعد: «هربار که به کوچه‌ای عریض می‌رسیدم و از پیاده‌رو کثافت پایین می‌رفتم، احساس می‌کردم که هرگز به آن سمت کوچه نخواهم رسید. حس می‌کردم که در زمین فرو می‌روم، بیشتر و بیشتر فرو می‌روم و هیچ‌کس هرگز دوباره مرا نخواهد دید.» هولدن کولفیلد هر انسانی است که روزی، بنا به آنچه امروزه می‌گویند، «در سر خود احساس ناراحتی کرده» است. هر انسانی که روزهای پیاپی بایستی شیوه‌هایی می‌یافت تا تحمل کند و «از پا درنیاید» و چیزی می‌یافت تا برروی این زمین و در این زندگی، قلب و جسم را بگیرد و نگاه دارد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Jerome David Salinger 2.Holden Caulfield 3.Marx Brothers

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...