چاپ نخست کتاب «منهج‌الفاضلین فی معرفة‌الائمة‌الکاملین» نوشته محمدبن اسحاق حموی (فاضل‌الدین ابهری)، تحقیق و تصحیح شده توسط سعید نظری توکلی از سوی موسسه بوستان کتاب منتشر و روانه بازار نشر شد. این اثر به بررسی گذرا و اجمالی نظریات دو جریان مهم کلامی موجود در جهان اسلام، یعنی شیعه و اشاعره می‌پردازد.

به گزارش ایبنا، اثر حاضر، ماجرای خلافت پس از پیامبر(ص) و امامت حضرت علی(ع) و اولاد طاهرش(علیهم‌السلام) را از میان آیات و روایات و از کتاب‌های معتبر فریقین به تفصیل بررسی می‌کند.

کتاب منهج‌الفاضلین ـ‌همان‌گونه که مولف نیز در مقدمه خود آورده ـ دارای مقدمه، پنج باب و خاتمه است.

مولف در مقدمه به بررسی گذرا و اجمالی نظریات دو جریان مهم کلامی موجود در جهان اسلام، یعنی شیعه و اشاعره می‌پردازد و  در باب نخست می‌کوشد تا اثبات کند که لازم است یک مسلمان از مذهب شیعه پیروی کند.

باب دوم، در خلال پنج منهج و با بیان دلایل عقلی، آیات قرآنی و احادیث نبوی، امامت حضرت امیر مومنان(ع) اثبات می‌شود. در باب سوم با ذکر هفده دلیل، امامت سایر امامان شیعه(علیهم‌السلام) ثابت می‌شود.
باب چهارم به چگونگی به حکومت رسیدن ابوبکر و رفتارهای سه زمامدار پس از پیامبر(ص) اشاره رفته است. در باب پنجم هم ابتدا به دلایلی که متفکران سنی برای اثبات درستی راه خود ذکر کرده‌اند، اشاره می‌شود و سپس به نقد و بررسی آنها پرداخته می‌شود.

در خاتمه نیز مولف به ارزیابی حدیثی می‌پردازد که راویان سنی درباره فضیلت 10 تن از یاران پیامبر(ص) نقل کرده‌اند.

از بررسی محتوایی کتاب منهج‌الفاضلین چنین بر می‌آید که مرحوم فاضل‌الدین، متکلمی چیره دست بوده که علاوه بر تسلط کافی بر مبانی کلامی شیعه و سنی، احاطه‌ای کامل بر منابع روایی و تاریخی اهل سنت داشته است.

بهترین ویژگی این اثر که آن را از تالیفات معاصر و پیش از آن و حتی کتاب‌های نوشته شده در قرون بعدی ممتاز می‌سازد، پایبندی مولف به ذکر منابع تحقیق خود به هنگام استفاده از آنهاست؛ کاری که متاسفانه در سده‌های گذشته کمتر رایج بوده است.

صرف‌نظر از منابعی که در این اثر از آنها استفاده شده و ذکری از آن‌ها به میان نیامده، از 39 منبع به طور مستقیم استفاده و به نام آن‌ها اشاره شده است، هرچند تعداد زیادی از آنها اکنون در دسترس ما قرار ندارد.

درباره شاکله اصلی این کتاب باید گفت که با شکل‌گیری جامعه نبوی و استقرار نظام سیاسی اسلامی، اندک اندک توجه مسلمانان به معارف بشری در قالبی گسترده و به مبانی اعتقادی و عملی دینی به شکل ویژه جلب شد.

از نیمه دوم قرن اول هجری به بعد، مسلمانان با دو مشکل اساسی مواجه شدند که یکی ناشی از چگونگی بیان اصول و مبانی اعتقادی در متون دینی ـ‌قرآن و حدیث‌ـ و دیگری حاصل از جابه‌جایی مرکز حکومت از خاستگاه اصلی خود، یعنی عربستان به دو شهر دمشق و بغداد در دوران زمام‌داری بنی‌امیه و بنی‌عباس بود.

برای اطلاع از معارفی که در متون دینی مطرح شده بودند، مسلمانان ناگزیر به یادگیری و فهم زبان دینی و یافتن راه حل برای تعارض‌های ظاهری میان آنها بودند.

وجود آیات متشابه در قرآن کریم و گفت‌وگو درباره میزان باور به ظاهر آنها، نخستین و جدی‌ترین بستر را برای طرح مباحث اعتقادی فراهم ساخت، چرا که پایبندی به ظاهر آنها، گاه می‌توانست در تعارض با سایر آیات باشد و شخص را از حد مسلمانی خارج سازد.

در این میان، طرح مباحثی که افزون بر داشتن ارتباط با مبانی دینی، از نوعی خاستگاه سیاسی نیز برخوردار بودند ـ‌مانند عدل الهی، جبر و آزادی، رابطه میان ارتکاب گناه و ایمان‌ـ بر روند شکل‌گیری نظام اعتقادی میان مسلمانان و به وجود آمدن جریان‌ها و مکاتب متنوع تاثیری به سزا داشتند.

به عقیده نویسنده کتاب، «انتقال مرکز حکومت به دو شهر دمشق و بغداد و نفوذ دیرینه اصول اعتقادی مسیحیت و ادیان ایران باستان در آن‌جا، باعث به چالش افتادن اصول و مبانی اعتقادی اسلام با سایر ادیان شد؛ چالشی که مسلمانان را وادار ساخت با پی‌ریزی نظام یا نظام‌هایی اعتقادی، در مقام دفاع از مبانی نظری خود و پاسخ‌گویی به اشکال‌ها و ایرادهایی باشند که از سوی غیر مسلمانان مطرح شده بود.
در چنین بستری نباید از شکل‌گیری موج سومی که با ترجمه متون یونانی به زبان عربی به وجود آمد، غافل بود، زیرا مسلمانان اکنون با نوعی از معارف آشنا می‌شدند که کم و بیش در پیشینه فکری آنها بی‌سابقه بود؛ افکاری که اندیشمندان مسلمان را به موضع‌گیری و خروج از بی‌تفاوتی یا سکوت وادار کرد.»

به هرحال، این دسته عوامل باعث شد که در میان مسلمانان، دانشی با روشی خاص برای ارزیابی، دفاع و نقد مبانی نظری و اصول اعتقادی دینی شکل بگیرد که بعدها نام «کلام» بر آن نهاده شد.

صرف‌نظر از این که چرا این دانش را «کلام» نامیده‌اند، آیا محور بودن مباحث قرآن مجید و کلام الهی باعث این نام‌گذاری شده است یا این که چون روش طرح مباحث در آن، گفت‌وگو و ایراد سخن بوده یا چون نتیجه فراگرفتن چنین دانشی به دست آوردن قدرت گفت‌وگو درباره مسائل و مبانی دینی بوده است آن را به این نام خوانده‌اند؛ این شاخه از دانش اسلامی توانست جریان‌های گوناگونی را شکل دهد که هرچند گستره تنوع آنها با ملاحظه زیربخش‌های فرعی‌شان بی‌شمار است، ولی در چهار نظام فکری کلی مرجئه، معتزله، اشاعره و شیعه خلاصه می‌شوند.

عصمت انبیاء و اولیاء(علیهم‌السلام)
از جمله این مباحث، مساله عصمت است. در این حوزه، سوال‌های فراوان و مهمی مطرح است که از جمله آنها می‌توان به تعریف عصمت، دلایل وجود عصمت و تعیین حدود آن اشاره کرد.

اگر بپذیریم که پیامبر(ص) از مصونیتی مطلق برخوردار نبوده و در زندگی فردی و اجتماعی خود، اشتباهاتی کم یا زیاد را مرتکب شده است، در این صورت پایبندی به تمام فرامین و سخنان او نه تنها لازم نیست، بلکه بی‌خردانه نیز خواهد بود.

بر اساس مطالب کتاب، پیش از طرح مسائل مربوط به توحید، نخستین بحث جدی میان گروه بسیار اندکی از مسلمانان که البته با خاستگاهی کاملا سیاسی و نه اعتقادی مطرح شد، زیر سوال بودن مصونیت پیامبر(ص) از خطا و اشتباه بود که جرقه آن از مخالفت عمربن خطاب با تصمیم پیامبر(ص) در ماجرای حدیبیه زده شد. این مخالفت عملی با دستورهای پیامبر(ص) و تردید در صحت گفته‌های آن حضرت(ص) هرچند در خلال چند سال به شکلی خزنده ادامه داشت و پیامبر(ص) نیز با بزرگواری از کنار آن می‌گذشت اما در ماجرای اعزام سپاه اسامة‌بن زیدبن موته در آخرین ماه‌های زندگی پیامبر(ص) و همچنین طرح مساله نوشتن وصیت پیامبر(ص) در واپسین روزهای زندگی وی، خود را به خوبی نشان می‌داد.

پیامبر گرامی اسلام(ص) از آن‌جا که به حکم آیه شریفه: «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی؛ و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‏گوید! آنچه می‏گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!(نجم، ،یات 3 و 4)» هیچ‌گاه به گزاف سخن نمی‌گوید، به دستور الهی که بهترین تبلور آن غدیر خم است، تصمیم می‌گیرد مساله جانشینی و خلافت امیر مومنان علی‌بن ابی‌طالب(ع) را به صورت مکتوب درآورد تا به تعبیر خود وی، امت اسلامی هیچ‌گاه به بی‌راهه نروند.

گروهی که سردسته آنان عمربن خطاب است، هرچند به واسطه نافرمانی از دستور پیامبر(ص) در همراهی با سپاه اسامه ـ‌جوانی 20 ساله که توسط پیامبر(ص) به فرماندهی برگزیده شده بود‌ـ مورد لعنت وی قرار گرفته بودند چون این روند را مخالف منافع خود می‌دانستند، ادعای هذیان‌گویی پیامبر(ص) را مطرح و با وجود مخالفت جدی بسیاری از یاران پیامبر(ص) از آوردن کاغذ و قلم و عملی شدن تصمیم او جلوگیری کرده و شعار «کافی بودن کتاب خدا» برای ادامه حیات دینی ـ سیاسی جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر(ص) را مطرح کردند؛ شعاری که چندین سال بعد، دست‌مایه گروهی به نام خوارج، برای مخالفت با امیر مومنان(ع) شد. به هرحال، پس از رحلت پیامبر(ص)، مهم‌ترین مساله برای مسلمانان، خلافت و جانشینی پیامبر(ص) بود.

به نویسنده این کتاب، «متکلمان شیعه در طول قرون گذشته و با وجود تمام آزار و اذیت‌هایی که از سوی حاکمان ظالم اموی و عباسی بر آنها روا داشته شده است، کوشیدند تا مساله خلافت و جانشینی امیر مومنان(ع) را اثبات کنند؛ مساله‌ای که نه تنها امری سیاسی است، بلکه می‌توانست در پی خود، التزام و پای‌بندی عملی به دستورهای پیامبر(ص) را به دنبال داشته و با تکیه بر اصل امامت و اعتقاد به خلافت و امامت یازده تن از فرزندان رسول خدا(ص)، مانعی جدی در برابر شکل‌گیری راه‌ها و افکار انحرافی در جامعه اسلامی باشد؛ خطری که پیامبر(ص) در زمان حیات خود بارها آن را گوشزد کرده و ایده فرقه ناجیه را در همین راستا مطرح کرده بود.
از جمله متفکران شیعی که به انجام این مهم همت گمارده، محمدبن اسحاق حموی است. او که از اندیشمندان دوره صفویه است، در حدود چهار قرن پیش، با دقتی وصف ناپذیر و با حوصله‌ای درخور تقدیر، تلاش کرده است که یک دوره معارف شیعی را به رشته تحریر درآورد، که نتیجه آن، کتاب گران‌سنگ و با ارزش منهج‌الفاضلین فی معرفة‌الائمة‌الکاملین است.»

زندگی‌نامه مولف
هرچند در بسیاری از متون، نام وی به اختصار محمدبن اسحاق آمده است، ولی آن‌گونه که خود در آغاز کتابش یادآور شده، نام کامل او محمدبن اسحاق‌بن محمد است. لقب وی حموی است، ولی گاه از آن به حموئی خراسانی، حموبنی خراسانی و حموبنی نیز یاد شده است. او همان‌گونه که در دیباچه کتابش آورده، به فاضل‌الدین مشهور بوده است، ولی در برخی از متون، شهره وی را فاضل‌الدین ابهری دانسته‌اند.

عنوان حموی می‌تواند بیانگر نسبت وی به شهر حماة باشد که از جمله شهرهای کشور سوریه(شام) بوده است؛ هم‌چنان که حموئی نام روستایی است از توابع بوشهر و ابهر، نام شهری است در میانه سه شهر قزوین و زنجان و همدان، هرچند که یکی از شهرک‌های اطراف اصفهان نیز به این نام مشهور بوده است. البته نام قدیم خراسان امروزی یا منطقه نیشابور نیز ابهرشهر بوده است و شاید به همین دلیل باشد که برخی عنوان خراسانی را نیز به وی داده‌اند که در این صورت میان دو عنوان ابهری و خراسانی می‌توان جمع کرد.

چاپ نخست کتاب «منهج‌الفاضلین فی معرفة‌الائمة‌الکاملین» تهیه  شده توسط تبلیغات اسلامی شعبه خراسان رضوی در شمارگان 1200 نسخه، 716 صفحه و به بهای 150000 ریال راهی بازار نشر شد.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...