«وحشت در خانه آخر» اثر آگاتا کریستی با ترجمه بهزاد منتظری منتشر شد. شخصیت اول این داستان هرکول پوآرو است و در این اثر در لحظه وقوع جرم در کنار قربانی خود حضور دارد.

به گزارش ایبنا، رمان پلیسی «وحشت در خانه آخر» نخستین بار در سال 1932 با عنوان «Peril at End House» منتشر شد. این رمان هفتمین اثر منتشر شده کریستی بود که هرکول پوآرو در آن نقش‌آفرینی می‌کرد.

در این داستان هرکول پوآرو و دستیارش، آرتور هستینگز، تعطیلات آخر هفته خود را در هتلی می‌گذرانند و در آنجا با خانم جوانی به نام نیک باکلی آشنا می‌شوند. دوشیزه‌ای که در خانه آخر زندگی می‌کند و بارها در ملاقاتش با پوآرو به این نکته اشاره کرده که در روزهای گذشته سه بار از خطر حتمی مرگ گریخته است. «نیک» خطرات پیش‌آمده را اتفاقی و از سر حادثه می‌بیند اما پوآرو به این حوادث مشکوک می‌شود و ادعا می‌کند که کسی قصد جان نیک را کرده است.

ماجراهای این داستان با ورود شخصیت‌های جدید ادامه می‌یابد و حوادثی رقم می‌خورند که سبب ایجاد وحشت در خانه آخر می‌شود. بر اساس این رمان، علاوه بر اجرا در تئاتر و ساخت فیلم در تلویزیون، یک بازی رایانه‌ای نیز روانه بازار شده است.

در سال 1390 بیش از 20 رمان از کریستی در ایران ترجمه و منتشر شده است که «وحشت در خانه آخر»، «مرکب مرگ»، «قتل در تعطیلات»، «ساعت‌ها»، «شبح مرگ بر فراز نیل»، «پنج خوک کوچک»، «آن‌ها به بغداد آمدند» از جمله این آثار هستند.

در بخشی از این کتاب آمده است: «اتفاق 1: قاب عکس سنگینی که بالای سر تخت دوشیزه باکلی است می‌افتد. اتفاق 2: تخته سنگی که در سر راه صخره‌ای وی بود از بالای سرش سقوط می‌کند. اتفاق 3: ترمز اتومبیل وی در سراشیبی تپه عمل نمی‌کند. اتفاق 4: گلوله‌ای به فاصله یک اینچ از کنار سر وی عبور می‌کند. اما قاتل بالقوه، مرتکب اشتباه بزرگی می‌شود، چون که او زمانی به قربانی خود شلیک می‌کند که در حال صحبت با هرکول پو‌آرو می‌باشد.»

«وحشت در خانه آخر» نوشته آگاتا کریستی با ترجمه بهزاد منتظری در 272 صفحه و به بهای 6هزار و 500 تومان از سوی نشر «آمه» روانه بازار کتاب ایران شده است.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...