به گزارش ایسنا، «سفر به خویشتن» نوشته اکهارت تله با گردآوری و ترجمه وحید مهدیخانی در ۲۸۴ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیت ۳۸۵۰۰ تومان در نشر ترنگ عرضه شده است.

در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: هرچه شکلِ این لحظه ‌بدتر و چالش‌برانگیزتر باشد و آن را بپذیرید، شما را عمیق‌تر به سوی فضا - آگاهیِ شرطی‌نشده و آرامش می‌برد. بنابراین اگر شما با بلا و مصیبت دردناکی در زندگی خود روبه‌رو شوید... بلا و مصیبتی در این لحظه رخ می‌دهد و همه چیز از هم می‌پاشد و شما با آن روبه‌رو می‌شوید و می‌بینید که این چنینیِ این لحظه همین است که هست. شما به‌طور کامل شکلی را که این لحظه به خود می‌گیرد، می‌پذیرید. آنگاه ناگهان چیزی را احساس می‌کنید که واقعا قابل شرح دادن نیست و آن را فضا یا آرامشِ اطرافِ حادثه دردناک می‌نامیم. آن در میدانی از آرامش و فضا روی می‌دهد. من در این‌جا کلمه شاد و خوشحال را به کار نمی‌برم. هنگامی که آن اتفاق می‌افتد، شما شاد نیستید، همچنین ناشاد هم نیستید. آن ورای شادی و ناشادی است. آرامش و صفا وجود دارد.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...