«مازیار نعیمی» یکی از مترجمین کتاب «فلسفه پزشکی مقدماتی؛ انسانی‌کردن پزشکی مدرن» [An Introductory Philosophy of Medicine: Humanizing Modern Medicine] که در سال 2008 به قلم «جیمز ا. مارکم» [James A. Marcum] به چاپ رسیده، می‌گوید: این کتاب به این بحث می‌‌پردازد که آیا اصلا رشتۀ مستقلی به‌نام فلسفه پزشکی وجود دارد یا نه؟ و رابطه میان فلسفه و پزشکی چگونه رابطه‌ای است؟

فلسفه پزشکی مقدماتی؛ انسانی‌کردن پزشکی مدرن» [An Introductory Philosophy of Medicine: Humanizing Modern Medicine] جیمز ا. مارکم» [James A. Marcum]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «فلسفه پزشکی مقدماتی؛ انسانی‌کردن پزشکی مدرن» که در سال 2008 به قلم «جیمز ا. مارکم» به نگارش درآمده است، ازسوی گروهی متشکل از 6 نفر (پیروزه شهباز و فرشته محمدی‌زاده و علی نجارنژاد و پردیس نعمت‌اللهی و آذر نعیمی و مازیار نعیمی) به فارسی ترجمه شد و در پاییز امسال توسط انتشارات لوح فکر به چاپ رسید.

«مازیار نعیمی» سرپرست گروه مترجمان این اثر گفت: این کتاب در ابتدا به این بحث می‌‌پردازد که آیا اصلاً رشته مستقلی به نام فلسفه پزشکی وجود دارد یا خیر؟ و رابطه میان فلسفه و پزشکی چگونه رابطه‌ای است؟ پس از آن که نتیجه می‌گیرد که فلسفه پزشکی وجود دارد و قدمت آن به یونان باستان و بقراط می‌رسد، در سه بخش متافیزیک و معرفت‌شناسی و اخلاق به بررسی فلسفه پزشکی می‌پردازد.

وی افزود: یکی از اصلی‌ترین موضوعات مورد بررسی این کتاب بررسی رابطه پزشک و بیمار است. از موضوعات مهم و جالبی که در این کتاب به بحث درباره آن می‌پردازد، مشکلات الگوی بیومدیکال پزشکی است که فرد بیمار را به عضو بیمار فرومی‌کاهد و در مقابل این الگو ، الگوی انسانی را پیشنهاد می‌کند که فرد بیمار را به‌عنوان یک کل در نظر می‌گیرد و در پی درمان اوست.

این پژوهشگر با بیان این نکته که این کتاب مختص دانشجویان پزشکی و پزشکان نیست و کلیه کتابخوانان علاقه‌مند از آن بهره می‌برند، بیان کرد: این کتاب بسیاری از نحله‌های روز فلسفی را به اختصار توضیح می‌دهد.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...