از سوراخ کلید، خدمتکارشان را که مشغول حمام کردن است نگاه می‌کند. دلش می‌خواهد داخل شود... به زحمت نوزده سال دارد که انقلاب سوسیالیستی و وحشت بر کشور او سایه می‌گسترد. آیا همین انقلاب نیست که با خشونتهایش به او امکان می‌دهد که از دایره‌ای که مادر به دورش کشیده است فرار کند و بالاخره وارد «زندگی حقیقی» شود... در خانه‌هایی که شاعران به دنیا آمده‌اند زنها حکومت می‌کنند

زندگی جای دیگر است  | میلان کوندرا
زندگی جای دیگر است
 
[Zivot je jinde]. (Life Is Elsewhere) دومین رمان میلان کوندرا (1) (1929)، نویسنده چک، که نگارش آن در 1970 پایان یافت و برای نخستین‌بار در 1973 ترجمه فرانسه آن در پاریس منتشر شد. اگر شوخی، ‌اولین رمان کوندرا، نوعی حماسه وهم‌ گریز بود، زندگی جای دیگر است، نوعی حماسه توهم است. همان توهمی که مالرو آن را «شاعرانه» می‌نامد. ضمناً عنوان اصلی دست‌نوشته‌ی رمان، «دوران شاعرانه» بود و بر پایه فرمول کوندرا در شوخی، دوران جوانی را نشان داده بود (لودویک (2) می‌گوید: «موجی از خشم بر ضد خودم مرا در خود غرق کرد. خشم بر ضد سن و سال آن زمانم، بر ضد سن ابلهانه شاعرانه») «سن ابلهانه شاعرانه» در اینجا با درون‌مایه‌های اصلی‌اش بررسی می‌شود: حالت شاعرانه، اروتیسم شاعرانه؛ رابطه بین بی‌تجربگی و آرزوی مطلق. این درون مایه‌ها از خلال سرگذشت یک شخصیت خودنمایی می‌کند: یارومیل (3)، شاعر جوان، که زمان او را از لحظه تولد تا مرگ زودرسش در بیست‌سالگی، و نیز در تأمل بی‌وقفه او درباره شعر اروپایی (کیتس (4)، رمبو (5)، لرمانتوف (6)، پوشکین، هوگو، الوار (7)، مایاکوفسکی (8)) دنبال می‌کند.

شاعر تحت تأثیر مادر تربیت شده است. («در خانه‌هایی که شاعران به دنیا آمده‌اند زنها حکومت می‌کنند [...] و به ویژه مادران، مادران شاعران. پشت سر آنها، سایه پدر رنگ می‌بازد.») مادر خالقی است که او را شاعر می‌کند، او را تا بستر عشقش دنبال می‌کند و تا بستر مرگ به همراهش می‌رود. زندگی یارومیل فقط شکستهای مکرر تلاشهای او خواهد بود برای عبور از آن دایره جادویی که مادر به دور او کشیده است. او چهارده سال دارد. از سوراخ کلید، خدمتکارشان، ماگدا (9) را که مشغول حمام کردن است نگاه می‌کند. دلش می‌خواهد داخل شود، اما جرئت نمی‌کند. خود را در اتاقش زندانی می‌کند و اولین شعر دوره زندگی‌اش را می‌نویسد: «چندین جمله از این شعر را به صدای بلند می‌خواند. با صدایی آهنگین و سوزناک. و متأثر می‌شود. فصل سوراخ کلید و کمرویی، فقط تخته پرشی است که از روی آن صعود خود را آغاز می‌کند: ‌او دیگر تابع آنچه اتفاق می‌افتد نخواهد بود، بلکه آنچه اتفاق می‌افتد تابع آن چیزی خواهد بود که او می‌نویسد.» او فقط در آنچه می‌نویسد، مرد شده است.

به زحمت نوزده سال دارد که انقلاب سوسیالیستی و وحشت بر کشور او سایه می‌گسترد. آیا همین انقلاب نیست که با خشونتهایش به او امکان می‌دهد که از دایره‌ای که مادر به دورش کشیده است فرار کند و بالاخره وارد «زندگی حقیقی» شود (زیرا برای او زندگی پیوسته در جای دیگر است و هرگز در آنجا که خود او هست وجود ندارد) خود را آماده می‌کند که «پا برگلوی ترانه‌ای بگذارد» و خانه غمزده اشعارش را رها کند (تا آن لحظه شاعری دشوارگو و مایل به سوررئالیسم بود).

این رمان تحلیل یک فاجعه است: شعر با نیروی شر همکاری می‌کند: هنر بر ضد آزادی و بر ضد جوهر خودش عمل می‌کند. برای مقابله با این فاجعه، نه پایین آوردن رمان به حد ذکر وقایع تاریخی کمونیسم کفایت می‌کند و نه تبدیل یارومیل به شاعری قلابی و انسانی خبیث. او قلب مهربانی دارد و شاعر خوبی است. همانطور که الوار بود که با همه این حرفها قصایدی در وصف استالین سرود و آشکارا اعدام دوستش،‌ کالاندرا (10)، را تأیید کرد، فصلی که کوندرا در کتاب خنده و فراموشی به آن باز خواهد گشت. یارومیل رمبو است. رمبویی که در دام انقلاب افتاده است.

رضا سیدحسینی. فرهنگ آثار. سروش

1.Milan Kundera 2.Ludvik 3.Jaromil 4.Keats 5.Rimbaud
6.Lemontov 7.Elurd 8.Maiakivski 9.Magda 10.Kalandra

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...