مسئله مدرسه و مدرسه مسئله‌دار | شهرآرا


انتخاب بهترین کتاب از میان انبوه کتاب‌هایی که در یک سال خوانده‌ای معمولا با یک چالش جدی رو به رو است و آن اینکه اغلب این احتمال وجود دارد که لذت کتاب‌هایی که این اواخر خوانده‌ای در دل و جانت زنده تر و جزئیاتش در ذهن و ضمیرت پررنگ تر باشد و حق مطلب را درباره آن‌هایی که شامل گذر زمان شده اند ادا نکنی.



به صرافت افتادم تا از میان نامزدهای نهایی ام، به تاریخی که هنگام خرید کتاب روی صفحه نخست آن‌ها می‌نویسم هم دقت کنم. مطمئن شدم نخستین کتابی که امسال خوانده ام، دلپذیرترینشان هم بوده است. تمام جزئیاتش را به خاطر داشتم و بعضی جملاتش در جانم رسوب کرده بود. گاهی از آن نقل قول کرده بودم و به سیاق کتاب‌هایی که دوستشان دارم، نسخه‌هایی از آن را به دیگران هدیه داده بودم. طرفه آنکه خودم هم آن را هدیه گرفته بودم. تاریخ فروردین ماه 1402 با جملاتی مهربانانه بر پیشانی آن نقش بسته بود و خوب به یاد دارم که نوروز این سال را بر من خوش کرده بود. خواندنش غم و شادی توأمان داشت. بغض و لبخند را در پی هم می‌آورد. خشم و امید را کنار هم می‌نشاند. آدم را عمیقا به فکر فرو می‌بُرد و صمیمانه به تحسین وامی داشت. گاهی دلنشین ترین کتاب‌ها آن‌هایی هستند که فکر می‌کنی یک نفر قلم به دست گرفته و حرف دل تو را نوشته است. دارم از دل مشغولی‌های مشترک صحبت می‌کنم؛ دارم از «مسئله مدرسه» می‌گویم.

مسئله مدرسه را دکتر نعمت‌الله فاضلی -استاد مردم نگاری پژوهشگاه علوم انسانی- نوشته و زیرعنوان «بازاندیشی انتقادی در آموزش و پرورش ایران» را برای آن برگزیده است. عناوین فصل‌های پانزده گانه کتاب تأمل برانگیزند و نشان می‌دهند که مخاطبان آن تنها معلمان و مدرسان نیستند، بلکه «هر کسی که غم خوار آموزش و توسعه فرهنگ در ایران امروز است»، «فعالان و کنشگران مدنی که دغدغه ارتقای کیفی نظام آموزشی دارند» و البته «کتاب خوان‌هایی که از خواندن بحث‌های تحلیلی درباره جامعه امروز ایران لذت می‌برند و جامعه شناسانه اندیشیدن را دوست دارند.» این کتاب، کتاب آن ها، و مسئله مدرسه، مسئله آن‌ها نیز هست. جامعه شناسانه اندیشیدن یعنی ایجاد زمینه اندیشیدن و فهم پذیر کردن پدیده‎های اجتماعی؛ دانش را فهمیدن و شناختن، به جای ابزار قرار دادن؛ توانایی فهمیدن، گفت وگو کردن، درگیر ساختن، بروز خلاقیت، متفاوت اندیشی و فرصت نقد.

مسئله مدرسه را باید خواند، چون که «اولویت را به یافتن و ساختنِ «چه باید اندیشید؟» می‌دهد تا « چه باید کرد؟ »و در این زمینه هم اولویت را به گفت وگوی جمعی و نقاد و دانش و خرد جمعی می‌دهد تا دانش فنی و تکنوکراتیک و بروکراتیک». مسئله مدرسه را باید خواند، چون نسل دانش آموز نوجوان امروز در بحران قرار دارد و مدارس به یکی از منابع بحران خیز و بحران ساز تبدیل شده اند. مسئله مدرسه را باید خواند تا بهتر بتوان آسیب‎‌های «سیاست حافظه سازی» را شناخت و در صدد مقابله با آن برآمد تا «عاملیت، فردیت و تفاوت‌های فردی و اجتماعی دانش آموزان پذیرفته شود».

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...