از تبار طبیبان، در زمره فرهنگسازان
ادیب، تاریخنگار، مترجم، شاعر، مدرس دانشگاه و... از القابی است که در رزومه سعید نفیسی دیده میشود. فرزند پدری پزشک، ادیب و دانشمند ایرانی بودن گرچه موهبتی است برای آن که میخواهد از امکان آموزش و ترقی علمی و فرهنگی برخوردار باشد و در نقش و اهمیت این تمکن مادی و فرهنگی ابدا جای تردید نیست اما پیداست که اینها هیچ کدام در حکم شرط لازم برای سعید نفیسی شدن نیستند. گواه این مدعا، بسیارانی از همان فرزندان بیکفایت متمکنین و از آن جمله خانوادههای قجری که برخورداری مادی نه تنها سبب رشد فرهنگیشان نشد بلکه بالعکس از غنای در اولی چیزی جز تثبیت فقر در دومی برایشان نماند و به اعتباری، احساس بینیازی کاذب به کار و تکاپوی فکری و جسمی در مصرفگرایی محض و نتیجه محتوم آن، امالفساد بیکاریشان غرقهشان کرد. با این حال بودند کسانی که حق مطلب را از این برخورداری ادا کردند و شدند، نفیسیها و دیگران. سعید نفیسی، فرزند ناظمالاطبا کرمانی یا همان علیاکبر ناظمالاطبا بود و از تبار و نوادگان طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری، نفیس بن عوض کرمانی. او که 125 سال پیش(18خرداد 1274) در تهران به دنیا آمد در تاریخ معاصر ادبیات ایران شخصیتی چند وجهی، فرهنگساز و بسیار تاثیرگذار در زمینههایی مانند تاریخ و ادبیات ایران بود. کارنامه بلندبالایش تا حد زیادی گواه جایگاه او در فرهنگ و علوم انسانی ایران است.
تسلط به چند زبان زنده
سعید نفیسی در نوجوانی، زمانی که تنها 15 سال داشت به اروپا رفت و ابتدا در شهر نوشاتل سوییس سپس در دانشگاه پاریس ادامه تحصیل داد. در حالی که تعداد برخورداران از سواد خواندن و نوشتن در میان همنسلان نفیسی بسیار پایین بود، او یک ویژگی بسیار مهم داشت و آن تسلطش به زبانهای خارجه بود. در زمانی که بخش اعظم مردم ایران هنوز توان خواندن و نوشتن نداشتند، سعید نفیسی یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی میدانست. به گواه همه شواهد و مستندات موجود، آنچه از نفیسی، نفیسی ساخت، تلاشها و تمهید خود او و مطالعات تقریبا تماموقتش بود. ایرج افشار، ایرانشناس و پژوهشگر فرهنگ ادبیات و تاریخ درباره نفیسی گفته:«او زمان را در میان کتابها از دست میدهد و با آنها، بام را به شام میرساند. از دیدار یاران خود سخت خوشنود میشود. محضرش هیچگاه سرد و ناراحت نیست. از هر دری میگوید و بسیار میخندد. از طعنه بر کار جهان زدن باکی ندارد... به سادگی به کمال خلق و علم او پی نمیتوان برد. بیننده به یک بار او را نمیشناسد. هر کس مدتها با او ننشسته و سالها با قلم او همآواز نبوده باشد، نمیداند که در اندرون جسم نحیف او چه نهفته است.»
پژوهشگران تاریخ و ادب را گریزی از نامش نیست
سعید نفیسی از آن آدمهایی است که اگر کسی بخواهد در یکی از حوزههای ادبیات اعم از شعر و نثر کلاسیک فارسی، ایرانشناسی و... تحقیق کند ممکن نیست در مسیر پژوهش خود، جایی به نامش برنخورد.
او جدا از سواد و دانشی که داشت به لحاظ سبک زندگی هم بسیار پرکار و پرانرژی بود و کارنامه تالیفهایش چنان سنگین و پر و پیمان است که حتی نام بردن از آنها هم خود مجال و فضایی قابل اعتنا میخواهد.
او 71 سال عمرش به دنیا بود و بیش از 110 عنوان کتاب چاپ شده و تعدادی آثار تالیفی و ترجمه چاپ نشده که خیلیهایشان در نوع خود از ارزشمندترین آثار زبان فارسیاند، کارنامهای به قاعده افتخارآمیز است که حکایت از بهرهمندی تماموقت این نویسنده، محقق و مترجم از اوقات خود برای فرهنگسازی دارد. کارنامهای که هر بار مرورش از قلمی پیش چشمهای ما پردهبرداری میکند که الحق از عمر کاری صاحبش، معنا و تجسم «عمر پربار» را برساخته است.
توجه به سنت اجدادی در کار فرهنگی
نصرالله پورجوادی، فیلسوف و نویسنده، نفیسی را یکی از پرکارترین محققان تاریخ معاصر ایران میداند و معتقد است که برخورداری او از نثری روان، وجه مشخصهاش در میان بسیاری از پژوهشگران بود. در ابتدای مطلب به نقش و اهمیت خانواده و جد و خاندان او اشاره کردم. چیزی که پورجوادی مفصلتر درباره آن سخن گفته است. این دکتر فلسفه و مصحح متون کهن که تحقیقاتی در باب خاندانهای تاثیرگذار ایران بر فرهنگ و ادب و هنر این سرزمین دارد، خاندان نفیسی را از خاندانهای مهم تاریخ قریب به یک هزار ساله گذشته ایران میداند:«خاندان نفیسی هم یکی از خاندانهای مهم فرهنگی ما در هفت، هشت قرن گذشته بود و این مطلبی است که مرحوم نفیسی هم بدان توجه داشته است.» گواه معتبر این توجه نفیسی به عقبه و خاندان، مقالهای است که او با عنوان «فرازهایی از زندگی من» نوشت و در بخارا چاپ کرد. او در آن مقاله آشکارا از حضور و فعالیت چند نسل از یک خاندان در زمینهای خاص به مثابه سنتی پایدار حمایت میکند و از ثمرات آن مینویسد:«در تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران بارها به این نکته برخوردهام که در روزگاران گذشته بسیاری از خاندانها و دانشوران ما فرزندان خود را پشت در پشت در رشته و فن خود میپروردهاند. شک نیست که این کار دو سود آشکار داشته است. [یکی اینکه] این سنت در خاندانها ادامه داشته است. دوم اینکه به حکم قانون وراثت که فواید آن هویداست در سرشت او قریحهای برای رشته خانوادگی اندوخته بوده و این جمله زبان تازی که «ولد العالم نصف العالم» چندان بیبنیاد نیست.»
از ترجمه و تصحیح متون کهن تا داستان نویسی
جنبههای مهم دیگری از کارهای نفیسی یکی ترجمههای او از آثار مهم زبانهای دیگر به فارس است که از آن میان میتوان به «نمونهای از آثار پوشکین، ایلیاد و اودیسه هومر، زندگی و کار و هنر ماکسیم گورکی، تاریخ ادبیات روسی» و آثار مهم و پرشمار دیگری اشاره کرد. او دستی بر آتش داستاننویسی هم داشت که گواه آن کتابهای «ستارگان سیاه و ماه نخشب» است.
از گمنامی درآوردن بسیاری از آثار ادبی منظوم و منثور و معرفی آنها به علاقهمندان و خوانندگان فارسیزبان معاصر، کار ارزشمند دیگری است که نفیسی در طول سالیان مشغول آن بود. قدر مسلم تسلط زائدالوصفش به تاریخ، ادبیات و تاریخ ادبیات ایران و دیگر پشتکار مثال زدنیاش که هیچگاه او را به دست کشیدن از کار و تحقیق و نوشتن وانمیداشت، عوامل مهمی در موفقیتهای او در کار تحقیق و تالیف و ترجمه به شمار میرود.
................ هر روز با کتاب ...............