اديسه عسكری | نت نوشت

رمان تهران شهر بی آسمان از زمان حال آغاز می‌شود. با مونولوگ هایی از «کرامت» که با فردی پشت تلفن مشغول صحبت است. زمان حال نقش کمی در رمان دارد. بیشتر حجم رمان در گذشته و فلش بک می‎گذرد. «کرامت»، لات و داش قدیم در یک بعدازظهر گرم تابستانی بر اثر تلنگری شروع به مرور زندگی از بچگی تا به زمان حال می‌کند. زمان حال روزی از روزهای بعد از انقلاب و در زمان جنگ تحمیلی است.

تهران شهر بی آسمان رمانی تاریخی است. بستر رمان، بخش اعظمی از شخصیتها، مکان‎ها، و اتفاقات واقعی هستند. و برهه‎ای از تاریخ این سرزمین را شامل می‎شود. اتفاقاتی که در تهران قبل، حین، و بعد از کودتای بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ تا انقلاب و شروع جنگ می‎گذرد. زندگی «کرامت» که از خانواده‌ای فقیر و پایین جامعه است در سن هفده سالگی و آغاز جوانی به «شعبان جعفری»(شعبون بی مخ) گره می‎خورد. وارد دار و دسته‌ی او می‎شود. از آنها می‎آموزد. و بعدها خود مستقل به کار ادامه می‎دهد. بخشی زیادی از رمان ماجراهای کودتای بیست و هشت مرداد۱۳۳۲ است. از جمله شخصیتهایی که در رمان از آن‌ها اسم برده می‎شود و یا به برخی از آن‌ها پرداخته می‎شود عبارت است از: «شعبون بی‎مخ» و دار و دسته‎اش، «بهبهانی»، «دکتر مصدق»، «امامی خویی»، «تختی» و ماجرای مرگ او، «اشرف» و «شاه».

تهران شهر بی آسمان | امیرحسن چهلتن

با اینکه رمان شامل خلاصه و گاه اشاراتی به اتفاقات تاریخی است اما نداستن تاریخ و نداشتن شناخت عمیق از آن برهه‌ی تاریخی مانع درک داستان و دنبال کردن ماجراها نمی‎شود. داستان در بستری تاریخی شرح روند شکل‎گیری «کرامتِ» داش و لات و تغییر شخصیت او در جریان این اتفاقات است. و البته نه تنها «کرامت» که آدم هایی از این طبقه و قشر را شامل می‎شود. تمامی داستان شرح تفکرات و عقاید آدم هایی چون «کرامت» و دور و بری‎هایش است. اتفاقات تاریخی شکل جامعه را در تمام شئون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی تغییر می‎دهند.

مردم و شیوه‌ی زندگیشان تغییر می‎کند و در این رمان به شرح و به تصویر کشیدن این تغییر پرداخته می‎شود. شکل گیری و ظهور طبقات جدید اجتماعی هم از موضوعات دیگر پرداخته شده در این رمان است.
به عنوان مثال فصل ششم کاملاً به سینمای آن زمان اختصاص دارد.

به اکران فیلم «قیصر»، و «داش آکل» در سالهای ۱۳۴۸ و ۱۳۵۰ و در کنار آن به سایر فیلم فارسی‎های مشهور پرداخته می‎شود. مختصات و ویژگی‎های سینمای آن زمان از زاویه‌ی دید «کرامت» بیان می‎شود. نقش زن چه در فیلم‎ها و چه در جامعه‌ی آن دوران در این کتاب بصورت مایه‌ی گناه و لکاته تصویر شده است: «زن مایه‌ی گناه بود و چه خوب فیلم‎ها این را نشان می‎دادند. مایه‌ی قتل و جنایت‎ها. پیش از این خدایی بود و پیغمبری. مردم سر به راه و پا به راه بودند.»

از شخصیت زن «کرامت» تنها یک کلیشه و انسان تک بعدی ساخته می‎شود. جز چند جمله‌ی اعتراضی که به چشم و هم چشمی با زن‎های دور و بر است چیز دیگری از او نمی‎بینیم. در این رمان وارد عمق فضای روحی شخصیت‎ها نمی‌شویم.

رمان تهران شهر بی آسمان یک بازنمایی تاریخی است. سیر روند یک انقلاب و یک فرد حاضر در تمام جریانات آن سال هاست. درست است که نقش نویسنده‌ی داستان شاید ارائه‌ی راهکارهایی برای این بزنگاه‌های تاریخی و یا تحلیل آن‌ها نباشد اما رونویسی و تکرار صرف یک واقعیت نیز نمی‎تواند اتفاق و ماجرای تازه‎ای را در ادبیات داستانی رقم بزند.

تنها خلاقیت رمان تهران شهر بی آسمان شاید تنها به روی کاغذ آوردن شخصیتی به نام «کرامت» و به شکل داستان مطرح کردن بخشی از تاریخ باشد. در این داستان حتی مکنونات قلبی «کرامت» هم به کلیشه‎های متداول و روایت تاریخی از طبقه‌ی لات‎ها و داش‎ها نزدیک است و نگاهی تازه از زاویه‌ی دیدی نو به این شخصیت‎ها وجود ندارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...