ویراست دوم کتاب «هنر شناخت بچه‌ها» چگونه فرزندم را بر اساس تیپ شخصیتی او تربیت کنم؟ [Nurture by nature : how to raise happy, healthy, responsible children through the insights of personality type] نوشته‌ی پل دی ت‍ی‍گ‍ر[Paul D Tieger] و ب‍ارب‍ارا ب‍ارون‌- تیگر[ Barbara Barron-Tieger]؛ با ترجمه مهرناز باشی‌زاده و محسن زندی منتشر شد.

به گزارش کتاب نیوز، نسخه اصلی کتاب «هنر شناخت بچه‌ها» در سال 1997 توسط انتشارات لیتل براون در لندن منتشر شد و اکنون ویراست دوم آن در 544 صفحه و با قیمت 80هزار تومان توسط انتشارات طه منتشر شده است.

هنر شناخت بچه‌ها» چگونه فرزندم را بر اساس تیپ شخصیتی او تربیت کنم؟ نوشته‌ی پل دی ت‍ی‍گ‍ر و ب‍ارب‍ارا ب‍ارون‌- تیگر؛ با ترجمه مهرناز باشی‌زاده و محسن زندی

ناشر درباره این کتاب نوشته است: ما انتظارات بالایی از فرزندانمان داریم؛ دوست داریم فرزندانمان مؤدب، باهوش، موفق و مسئولیت‌پذیر باشند و درعین‌حال به‌شدت تمایل داریم که آن‌ها ازنظر روانی، هیجانی و احساسی نیز شاد و سالم باشند. این‌ها انتظارات به‌حق هستند؛ امّا معمولاً ما در تمام این ارزش‌ها یک‌چیز را نادیده می‌گیریم: هر کودکی یک شخصیت منحصربه‌فرد دارد؛ ازاین‌رو راهکارِ عملی کردن ارزش‌های یادشده دربارهٔ هر کودک متفاوت است. تا زمانی که ما شخصیت منحصربه‌فرد کودکمان را نفهمیم و با راهکارهای مناسبِ هر تیپ شخصیتی آشنا نشویم، ممکن است شیوهٔ تربیتی‌مان، هم خودمان را خسته و بی انرژی کند و هم کودکمان را.

در کتاب هنر شناخت بچه‌ها ابتدا سعی شده است تا بر اساس یکی از نظریات شخصیت در روانشناسی، دیدگاهی نسبتاً جامع و کاربردی در مورد تیپ‌های شخصیتی داده شود. نویسندگان این کتاب سپس در یک کارِ جدیدِ متفاوت و مبتنی بر تجربه‌های فراوان عملی، به توصیف خصوصیات 16 تیپ شخصیتی در سه بازه سنی: پیشامدرسه، دبستان و نوجوانی می‌پردازند و این کار را نیز با تلفیق مباحث نظری، کاربردی و داستان‌هایی از زندگی واقعی روزمره انجام می‌دهند تا شناسایی و درک تیپ شخصیتی کودک شما را بسیار ساده و راحت سازند.

 شناخت تیپ‌های شخصیتی و روش‌های کارآمد تربیتی ارائه‌شده در مورد هر تیپ، نه‌تنها برای والدین، بلکه برای معلّمان، مربیان و هرکسی که به‌گونه‌ای در تعامل با کودکانی از تیپ‌های شخصیتی متفاوت است، راهگشا و مفید خواهد بود. والدین، معلّمان و مربیان با شناخت تیپ شخصیتی کودکان، گوهر ناب وجود آن‌ها را می‌کاوند و با به‌کارگیری روش مناسب تربیتی برای هر تیپ، اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس واقعی را به کودکان عطا می‌کنند و آن‌ها را تبدیل به بزرگ‌سالانی می‌کنند که خود را افرادی ارزشمند دانسته و هیچ‌گاه با رفتارهای نامناسب و پرخطر درصدد خدشه واردکردن به این تصویر برنمی‌آیند.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...