کتاب زندگی و آثار مرحوم روح‌الله خالقی از مجموعه مفاخر موسیقی نوشته سید ابوالحسن مختاباد از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد.

به گزارش مهر، مختاباد در این کتاب در ده فصل و با استفاده از منابع آرشیوی و کتابخانه‌ای ضمن ارائه تصویری دقیق و همه‌جانبه از زندگی روح‌الله خالقی از کودکی تا مرگ سعی کرده است دیدگاه‌های وی درباره مسائل فرهنگی‌، موسیقایی را بازتاب دهد.

در این کتاب که حاصل چند ماه پژوهش مولف در آثار مکتوب و صوتی خالقی است همچنین مقاله‌ای مفصل درباره سرود "ای‌ایران" و چگونگی پیدایی و سیر ‌آن تا به امروز به چاپ رسیده است.

نویسنده در بخشی از این کتاب به نقد و بررسی دقیق و همه ‌جانبه کتاب"سرگذشت موسیقی ایران" نوشته خالقی که از جمله منابع مهم موسیقی به شمار می‌رود پرداخته است.

مختاباد هم اینک سرگرم تحقیق و پژوهش درباره زندگی و آثار ابوالحسن اقبال آذر آوازخوان نامی است که قرار است در مجموعه مفاخر موسیقی ایران انتشار یابد.

وی همچنین مجموعه‌ای از گفت‌وگوها و یادداشتهای خود را گردآورده است که قرار است انتشارات سخن آن را به بازار کتاب عرضه کند.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...