"حسن ملک‌شاهی" استاد کهنه‌کار حوزه فلسفه اسلامی که به ویژه با ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا و فصول منتزعه فارابی شناخته می‌شود، عصر روز دوشنبه در بیمارستان طالقانی تهران درگذشت.

دکتر ملک‌شاهی که مدتی به علت عارضه‌ ریوی در بستری بود، عصر دوشنبه در بیمارستان طالقانی تهران دار فلانی را وداع گفت. مراسم تشییع پیکر استاد ملک‌شاهی، ساعت 9 صبح پنج‌شنبه 22 فروردین از مقابل مسجد دانشگاه تهران به سمت بهشت زهرا (س) برگزار خواهد شد.

حسن ملک‌شاهی متولد سال 1307 در بابل بود. تحصیلات خود را در مدرسه‌های خیرات‌خان مشهد و سپهسالار تهران گذراند. دروس خارج را در نجف اشرف گذراند و درجه‌ اجتهاد را از محضر آیات عظام خویی و شاهرودی اخذ کرد.

به گزارش ایبنا، وی از سال 1352 به مدت 15 سال مدیریت گروه فلسفه‌ دانشکده‌ الهیات دانشگاه تهران را برعهده داشت و نیز استاد مدعو در دانشگاه پرینستون آمریکا بود. ملک‌شاهی پیش از آن از مجلس درس استادانی چون ادیب نیشابوری، بدیع‌الزمان فروزانفر، فاضل تونی و مهدی الهی ‌قمشه‌ای استفاده کرده بود.

از آثار وی می‌توان به «حرکت و استیفای اقسام آن»، «تهذیب ‌المنطق»، «اثولوجیا»، «السیاسته‌ المدنیه»، «ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا»، «الهیات شفا» و «فصول منتزعه» ابونصر فارابی اشاره کرد. عمده آثار او در سال‌های اخیر از سوی موسسه انتشارات سروش به چاپ رسیده بود.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...