مجموعه ۳ جلدی «شاهنامه فردوسی به زبان ساده برای جوانان» نوشته مصطفی جمشیدی و با ویرایش و تعلیقات سامان اصفهانی، توسط نشر ترنگ راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، میرجلال‌الدین کزازی پژوهشگر و استاد ادبیات شناخته‌شده کشور نیز برای این‌مجموعه دیباچه‌ای با عنوان «ورجاوندِ بی‌همانند» نوشته که در آن درباره شاهنامه و ضرورت بازنویسی‌اش برای جوانان گفته است.

شاهنامه فردوسی برای نوجوانان مصطفی جمشیدی

مصطفی جمشیدی متولد سال ۱۳۲۰ در قزوین است که در سال ۱۳۴۲ پس از دریافت دیپلم ریاضی به استخدام آموزش و پرورش درآمده و در دبستان‌های شمیران به تدریس پرداخت. او در سال ۱۳۴۸ مدرک کارشناسی بازرگانی و در سال ۱۳۵۷ هم مدرک کارشناسی ارشد مدیریت را دریافت کرد. مشاغلی که جمشیدی طی سالیان و دهه‌های مختلف داشته، ارتباطی به ادبیات و شاهنامه ندارند اما او طی این‌سال مشغول گردآوری، تدوین و بازنویسی این اثر مهم ادبیات فارسی بوده است.

مجموعه مذکور، ۷ کتاب یا فصل دارد که در حجم ۵۹۹ صفحه گرد آمده‌اند. عناوین اصلی کتاب اول که ابتدا «پیش‌گفتار»، «سخن آغازین» و «ستایش سلطان محمود» را شامل می‌شود، به این‌ترتیب است: کیومرث، هوشنگ، تهمورث، جمشید، ضحاک، فریدون، منوچهر، نوذر، زَوِطهماسب، گرشاسب، کی‌قباد، کی‌کاووس. در کتاب دوم هم مخاطب با این عناوین اصلی روبرو می‌شود: پادشاهی کی‌کاووس، داستان رستم و سهراب، سیاوش، پادشاهی کی‌خسرو. هرکدام از عناوین اصلی نامبرده، عناوین فرعی زیادی را شامل می‌شوند که این‌عناوین فرعی در کتاب سوم از جلد اول مجموعه، از «خوار کردن خسرو توس را» شروع شده و به «باز آمدن بیژن با گستهم» می‌رسد.

کتاب چهارم هم با پیشگفتار و ادامه داستان کیخسرو آغاز شده و با سپردن شاهی به بهمن و مرگ گشتاسپ پایان پیدا می‌کند. کتاب پنجم هم این عناوین اصلی را در بر می‌گیرد: پادشاهی بهمن اسفندیار، پادشاهی همای،‌ پادشاهی داراب، پادشاهی دارا، پادشاهی اسکندر، داستان کرم هفتواد، پادشاهی اردشیر، پادشاهی شاپور، پادشاهی بهرام بهرام، پادشاهی شاپور پسر شاپور، پادشاهی بهرام گور. در کتاب ششم ابتدا پیشگفتار و سپس ادامه داستان بهرام گور چاپ شده و سپس با پادشاهی پیروز پسر یزدگرد، پادشاهی بلاش پسر پیروز، پادشاهی قباد پیروز و در نهایت پادشاهی هرمزد ادامه پیدا می‌کند.

کتاب هفتم، آخرین فصل مجموعه «شاهنامه فردوسی به زبان ساده برای جوانان» است که با «پادشاهی خسروپرویز سی و هشت سال بود» آغاز می‌شود و با داستان باربد رامشگر ادامه پیدا می‌کند. چند بخش پایانی کتاب هفتم، پیش از رسیدن به کتابنامه از این قرارند: کشته‌شدن یزدگرد به دست خسرو آسیابان، بر تخت نشستن ماهوی سوری، لشگر کشیدن بیژن به جنگ ماهوی سوری، جنگ بیژن با ماهوری و کشته شدن ماهوی، تاریخ انجام شاهنامه.

جلد اول مجموعه، کتاب‌های اول تا پایان چهارم را شامل می‌شود. جلد دوم نیز از کتاب پنجم شروع شده و تا پایان این‌فصل ادامه دارد. سوم جلد مجموعه مذکور هم دربرگیرنده کتاب‌های ششم و هفتم است.

در قسمتی از «پادشاهی شاپور پسر شاپور» از این‌مجموعه می‌خوانیم:

پادشاهی شاپور پسر شاپور پنج سال و چهار ماه بود

پس از آنکه شاپور به جای پدر بر تخت شاهی تکیه زد، به ناموران باخرد و موبدان جهان‌دیده چنین گفت: بدانید که آغاز همه تباهی‌ها دروغ است،‌ پس هرگز به گرد دروغ نگردید! هنگام سخن گفتن سنجیده و کم سخن بگویید که مرد بسیارگوی از آبروی خود خواهد کاست! برای رستگاری چهار گوهر را بایست ارج نهید: فراگرفتن هنرهای مختلف،‌ آزاده بودن، میانه‌روی در هر کار و گزافه‌نبودن. اگر این چهار گوهر را گرامی بدارید، همواره جهان‌آفرین یار و یاور شما خواهد بود.

پنج سال و چهار ماه از پادشاهی شاپور گذشته بود که روزی با تعدادی از همراهان به شکارگاه رفت. پس از شکار و خوردن غذا، شاپور به چادر خویش رفت و به استراحت پرداخت. پس از اندک زمانی، باد و طوفان سختی درگرفت و بر اثر شدت باد، تیرک چادر شاپور شکست و بر سر او فرود آمد و او را کشت...

۳ جلد این‌مجموعه با شمارگان هزار نسخه به چاپ رسیده‌اند و در مجموع، هزار و ۵۳۸ صفحه حجم دارند.

معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...