چاپ نخست کتاب «امام سجاد(ع)» برگرفته از آثار علامه محمدرضا حکیمی و تدوین شده توسط سید شرف‌الدین حیدری، از سوی انتشارات دلیل‌ما منتشر و روانه بازار نشر شد. در این کتاب، برخی روایاتی که از امام سجاد(ع) صادر شده‌اند، از جنبه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اخلاقی عنوان و مورد توجه قرار گرفته‌اند.

به گزارش ایبنا، اثر حاضر علاوه بر اشاره به گوشه‌هایی از زندگی‌نامه امام سجاد(ع) به نقش آن بزرگوار پس از واقعه عظیم و جانسوز کربلا پرداخته، دعای 27 صحیفه سجادیه را مطرح و اهداف امام(ع) را از تبیین دعاها بازگو می‌کند.

جریان اسلام‌زدایی اموی که با کمک عوامل نفوذی پیدا و پنهان مسیحیت و یهود می‌رفت تا همه موجودیت اسلام را به مخاطره اندازد و برای همیشه به بوته فراموشی سپارد، با قیام امام حسین(ع) و بیداری امت اسلامی، متحمل چنان شکستی شد که حکومت و دستگاه اموی را _با وجود همه حمایت‌هایی که می‌شد‌ـ چندان پایدار نگذاشت.

با اعتراضات و قیام‌های اجتماعی مانند قیام «توابین» در سال 65 قمری و قیام «مختار ثقفی» در سال 66 قمری و همچنین دعوت محمد‌بن علی‌بن عبدالله‌بن عباس در سال 100 قمری، این شجره خبیثه از ریشه برآمد و رو به اضمحلال گذاشت.

براساس مطالب کتاب، در این میان، نقش دو شخصیت در بیداری همگانی بعد از جریان عاشورا، از همه بارزتر و سرنوشت‌سازتر بود:
1ـ حضرت زینب(س) دختر علی (ع) (بانوی حماسه‌ها) که با سخنرانی‌های بیداری آفرین خود در جای جای مسیر حرکت کاروان عاشورا به دمشق و در مجلس یزید ـ‌‌‌با حضور مسیحیان و دشمنان اسلام‌ـ باعث روشن شدن هرچه بهتر ابعاد انقلاب حضرت سیدالشهدا(ع) و فضاحت موجود در دستگاه خلافت اموی شد.
2ـ حضرت علی‌بن الحسین امام سجاد‌(ع)، فرهنگ‌آفرین «صحیفه سجادیه» این امام بزرگوار در طول امامت 34 ساله خود، تحت مراقبت شدید و اسیر جو خفقان بی‌حد و حصر عمال بنی‌امیه بود. دستگاه اطلاعاتی اموی بعد از حادثه خونین عاشورا، پیوسته مراقب تحرکات علویان، به ویژه امام سجاد(ع) بود‌ و فرماندار مدینه در گزارش‌های خود به دمشق، وضعیت امام را چنین توصیف می‌کرد: «او با دیدن هرچیز و در همه مناسبت‌های روزمره خود می‌گرید و یاد عاشورا را زنده می‌کند، یا در مسجد پیامبر(ص) تنها به دعا و نماز مشغول است.»

امام سجاد(ع) با به‌کارگیری رسانه‌ای جدید، برای فرهنگ سازی و رساندن مواد فکری مورد نیاز جوامع اسلامی، حرکت بیداری اسلامی را رهبری کرد و تداوم بخشید.

ایشان همچنین با به‌کارگیری (ادبیات دعایی) سعی در ایجاد بستری برای نشر حقایق علوم و تربیت وحیانی کرد؛ سلاحی که اگرچه به ظاهر خاموش می‌نمود اما برنده‌تر و کوبنده‌تر از هر ابزاری در آن شرایط زمانی و مکانی بود.

با توجه به مطالب این اثر، می‌توان گفت که ادبیات دعایی رسیده از امام سجاد(ع) (صحیفه سجادیه) و به‌طور کلی ادعیه موجود در نزد شیعه، درصدد جهت‌دهی فکری به مسلمانان بوده و از فرهنگی جامع، کامل و بی‌مانند حکایت می‌کند که سرشار از حقایق است.

دعا برای سربازان اسلام
این اثر پس از نگاهی کوتاه به زندگی‌نامه امام زین‌العابدین(ع) نیم‌نگاهی هم به کتاب جاودانه آن امامام همام، یعنی «صحیفه سجادیه» که «زبور آل‌محمد(ص)» نامیده شده، می‌اندازد. در کتاب «صحیفه سجادیه» 54 دعا از دعاهای حضرت امام سجاد(ع) گردآوری شده‌اند. دعای 27 از این مجموعه، درباره سربازان اسلام و مامورانی است که در مرزهای کشورهای اسلامی، به انجام ماموریت و پاسداری و محافظت از سرزمین‌های اسلام و قرآن مشغولند.

آنچه در این دعای شریف، مهم است و باید سرمشق قرار گیرد، نظری است که امام سجاد(ع) به مصالح کلی جامعه اسلامی افکنده‌اند. در این نظر، اسلام و مسلمانان را یک طرف قرار داده‌اند و دشمنان و مخالفان اسلام را در طرف دیگر. از این‌رو، به اختلافات مذهبی مسلمین و تشتت‌های فرقه‌ای هیچ توجهی نفرموده، در برابر مسائل و مصالح جهانی اسلام، آنها را نادیده انگاشته‌اند و مانند رهبری آگاه و دلسوز و مشرف، برای صفوف مسلمین و مرزبانان سرزمین‌های اسلام، دعا کرده‌اند و این طرز فکر و این‌گونه دید صحیح اسلامی را ـ‌‌در این دعا‌ـ تعلیم داده و به ما آموخته‌اند.

علامه محمدرضا حکیمی، علاوه بر بیان این مسائل مهم تاریخی، این‌گونه آموزش دادن، از نظر سیاست اسلامی و «وحدت قرآنی» را آموزشی بزرگ و حیاتی می‌داند تا مسلمانان سنی و شیعه بدانند که روزی که مصالح جهانی اسلام در میان است و جهان استکبار و قدرت‌های استعمار در برابر مسلمانان ایستاده‌اند، باید به اسلام ـ‌به معنانی اعم‌ـ اندیشید و به «وحدت اسلامی» کمک رساند و به آن خیانت نکرد.

این‌که علمای بزرگ از اهل سنت نیز دعاهای «صحیفه سجادیه» را دستوراتی برای همه مسلمانان دانسته‌اند، به این دلیل است که دعاهای این صحیفه مبارک و منشور مقدس، سرشار از آموزش‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، توحیدی، سلوکی، اقتصادی و تربیتی برای همه مسلمانان و بلکه همه انسان‌هاست.

کتاب حاضر در انتها، به بعضی از سخنان آن امام همام پرداخته‌ و در یکی از احادیث آن، به کار بعضی از تاجران و کاسبان اشاره کرده است و می‌فرماید: «گرگ‌های جامعه، تاجران و کاسبان و معامله گرانند، که وقتی می‌خواهند کالایی را بخرند، آن را مذمت می‌کنند(و توی سر جنس می‌زنند)، و وقتی می‌خواهند چیزی را بفروشند، تا می‌شود تعریف می‌کنند... و گوسفندان (خلق بی‌پناه) کسانی هستند که بازاریان و تجار و توانگران، پشمشان را می‌کَنند، و گوشتشان را می‌خورند، و استخوانشان را می‌شکنند... .»

این روایت، حدیثی است بسیار عجیب و هشداری است بسیار مهم، در بیان خصلت‌های باطنی قشرها و صنف‌های اجتماع. این حدیث را یکی از اصحاب و شاگردان امام سجاد(ع) به نام «زرارة بن اوفی» نقل کرده و محدث بزرگ، شیخ صدوق (ابن‌بابویه) آن را در کتاب «خصال» آورده و ثبت کرده است.

امام سجاد(ع)، مردمان زمان خویش را به شش گروه تقسیم کرده و یکی از این گروه‌ها را گرگ و دیگری را گوسفند نام گذارده است و چنانکه دیدید، اهل تجارت و معامله و داد و ستد را «گرگ» نامیده و گروهی دیگر را ـ‌که توده‌های بی‌پناه‌اند‌ـ گوسفند.

در این حدیث، آن امام بزرگ انسان و انسانیت، در مقام دفاع از طبقات بی‌پناه جامعه سخن می‌گوید، طبقاتی که قدرت و ثروت در دستشان نیست و همه‌گونه مورد تعدی و اجحاف قرار می‌گیرند و باید نرخ‌های تحمیلی را بپذیرند، کسانی که به تعبیر خود امام معصوم(ع): «پوستشان را می‌کَنند و گوشتشان را می‌خورند و ...»

انسان مسلمانی که در کار داد و ستد است به هر اندازه و در هر حد، باید چنان مواظب باشد و محتاطانه عمل کند که از نظر ائمه معصومین(علیهم‌السلام) گرگ به شمار نیاید.

لازم به ذکر است که این اثر، به 22 حدیث از احادیث امام زین‌العابدین(ع) از منابع مختلف روایی اشاره و آنها را نقل کرده است.

چاپ نخست کتاب «امام سجاد(ع)» با شمارگان 3000 نسخه، 57 صفحه و به بهای 7500ریال راهی بازار نشر شده است.

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...