«الکساندر دیگو» پسر رومن گاری نویسنده مشهور فرانسوی و جین سیبرگ زندگینامه خود و خانواده‌اش را به شکل رمان بازگو خواهد کرد.

به گزارش ایبنا به نقل از روزنامه اسپانیایی ال پائیس، پاک کردن نقش و تاثیر زندگی پدر و مادر از زندگی انسان‌ها غیرممکن است؛ به خصوص اگر آن‌ها «
رومن گاری» و «جین سیبرگ» باشند. «رومن گاری» نویسنده و سیاستمدار فرانسوی و همسرش «جین سیبرگ» بازیگر سرشناس سینما به فاصله یک سال به زندگی‌شان خاتمه دادند.

«گاری» تنها نویسنده‌ای که دو دوره برنده جایزه ادبی گنکور شده متولد روسیه (امروز لیتوانی) و «جین سبرگ» بازیگر متولد آمریکا بود. این دو در دوره‌ای که گاری به عنوان کنسول فرانسه در لس‌آنجلس خدمت می‌کرد با یکدیگر آشنا شدند و پس از ازدواج به مدت 8 سال (62 تا 70) با یکدیگر زندگی کردند. با این حال جین سیبرگ در سال 1979 و
رومن گاریدر سال 1980 به زندگی خود خاتمه دادند.

الکساندر دیگو گاری می‌گوید: «برای بیرون کردن تمام این رویدادها از ذهنم تلاش بسیار زیادی کردم، اما واقعیت این است که بیش از بیست سال در افسردگی کامل به سر برده‌ام.»
 
اما حالا تنها فرزند به جای مانده از این ازدواج خاص، شرایط روحی آرامی دارد. در سال 1979 وقتی الکساندر تنها 16 سال داشت، مادرش تصمیم گرفت با دنیا وداع کند. جسد او در حالی در اتومبیلش پیدا شد که به دلیل مصرف مقدار زیاد دارو به زندگی خود خاتمه داده بود. در 18 سالگی نیز پدر او با شلیک گلوله به زندگی‌اش پایان داد و برای همیشه فرزندش را تنها گذاشت. او این اسلحه را از زمانی که با نیروهای مسلح فرانسه همکاری می‌کرد نگه داشته بود.

این داستان در واقع ابزاری برای تخلیه روحی و هیجانی نویسنده است که با عنوان «اس (س) یا امید به زندگی» وارد بازار کتاب خواهد شد. حرف «اس» در عنوان کتاب نشانگر «silencio, soledad, suicidio» یعنی سکوت، تنهایی و خودکشی است.

الکساندر برای اولین بار در این کتاب برخی موضوع‌ها و اتفاق‌های گذشته را درباره خود و خانواده‌اش بیان می‌کند. او بریده بریده سخن می‌گوید و چون بازمانده یک زندگی بیمار و در هم گره خورده که دیگر علاجی برایش وجود ندارد، سخن می‌گوید.
 
وی در باره این سوال که بعد از 30 سال آیا توضیحی برای خودکشی مادرش وجود دارد یا نه می‌گوید: «مادرم به دلیل حمایت از پلنگ‌های سیاه از سوی سازمان CIA وFBI تحت تعقیب بود. شروع رابطه‌اش با اعضای این گروه پایان زندگی‌اش را رقم زد. من و پدرم همیشه مطمئن بودیم او روزی دست به خودکشی خواهد زد».

الکساندر دیگو خود را 2 سال در خانه محبوس کرد. او از هنگامی که 15 سال داشت همواره آرزوی نویسنده شدن را در سر می‌پروراند و دوست داشت حرفه پدرش را پیش بگیرد. اما تردید همواره او را آزار می‌داد. آن چه او را ترغیب کرد تا این رمان را به رشته تحریر درآورد رهایی از گذشته ناگوارش است.

دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...