به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، آیین رونمایی از کتاب «بانوی قرن» محصول انتشارات روایت فتح که شامل خاطرات «خدیجه طلعت»؛ مادر شهیدان «حسن، عباس و امیر اسماعیل‌زاده» هم‌زمان با یک صدمین سالروز تولد این اسوه صبر، با حضور جمعی از اهالی قلم با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در مرکز توان‌بخشی ایثار مشهد مقدس برگزار شد.

بانوی قرن خاطرات «خدیجه طلعت»؛ مادر شهیدان «حسن، عباس و امیر اسماعیل‌زادهبانوی قرن خاطرات «خدیجه طلعت»؛ مادر شهیدان «حسن، عباس و امیر اسماعیل‌زاده

سردار یوسفعلی‌زاده در این مراسم ضمن اشاره به فرازهایی از کتاب «بانوی قرن» و تلاش و اهتمام برای افزایش بیش‌ازپیش چنین آثاری گفت: این خانواده و امثال مادر شهیدان اسماعیل‌زاده گنج‌های پنهان دفاع مقدس در جامعه هستند و هرچه از آن‌ها بگوییم کم است از همین رو جا دارد از خانواده‌ای مثل شهیدان اسماعیل‌زاده فیلم، سریال و کتب مستند تهیه و تولید شود.

همچنین در ادامه مراسم «سعیده زراعتکار» نویسنده کتاب «بانوی قرن» در خصوص علت نگارش این کتاب گفت: مهم‌ترین عامل برای نگارش «بانوی قرن» روحیه بالای مادر شهیدان اسماعیل‌زاده بود، به‌خصوص آنجایی که پس از شهادت فرزند دومشان خدا را شکر می‌کند و ضمن دادن روحیه به سایر اعضای خانواده، سایر افراد را عازم جبهه کرده و می‌گوید تا صدام را به هلاکت نرساندید برنگردید.

در این مراسم و پس از اهدای پرچم حرم امیرالمؤمنین (ع) به مادر شهیدان اسماعیل‌زاده کتاب «بانوی قرن» توسط مسئولین و با مشارکت «انتشارات روایت فتح»، «اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی» و «آسایشگاه ایثار و فرهنگسرای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی» در مشهد مقدس و جوار امام رضا (ع) برگزار شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...