کتاب «فرهنگ و رسانه‌های نوین» نوشته ناصر فکوهی توسط نشر همشهری منتشر و راهی بازار نشر شد.

فرهنگ و رسانه‌های نوین ناصر فکوهی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب اولین‌عنوان مجموعه‌ای است که نشر همشهری بنا دارد از فکوهی با موضوع نگاه فرهنگی و اجتماعی به رسانه منتشر کند. این‌نویسنده و استاد دانشگاه می‌گوید «فرهنگ و رسانه‌های نوین» مجموعه‌ای از مقالات و گفتگوها و یادداشت‌هایش درباره رسانه است و برای چاپ در این‌کتاب گردآوری و تدوین و بازنگری شده‌اند.

کتاب پیش رو ۲۷ مقاله و یادداشت فکوهی و نوشته‌ای از ژیل دلوز را شامل می‌شود که طی ۱۰ سال اخیر درباره مساله تاثیر رسانه بر فرهنگ تولید شده‌اند. عناوین مندرج در این‌کتاب به‌ترتیب عبارت‌اند از:

«جهان دانش‌محور و رسانه‌های جدید»، «هنر، سیاست و انقلاب اطلاعاتی»، «رمانتیسم و انقلاب رسانه‌ای»، «نقد دیدگاه‌های رسانه‌ای پی‌یر بوردیو: "روشنفکر فوری" نباشیم!»، «از ارتباط مجازی تا کنش اجتماعی»، «نوشتن، خواندن، دستکاری»، «جامعه‌شناسی شبکه‌های اجتماعی و نظریه توطئه»، «انجمن‌های مدنی الکترونیک»، «شبکه‌ای برای ترویج علم»،‌ «دیجتالی‌شدن و فقر فرهنگی»، «فضای مجازی و سیاست‌گذاری‌های ناکارا»، «امر علمی و امر رسانه‌ای»، «فرهنگ و رسانه»، «دلوز:‌ ارتباطات و خلاقیت هنری»، «نشر الکترونیک: انتشار آینده ناگزیر»، «هویت، رسانه‌ها و مساله قومی»، «اوباشیگری رسانه‌ها و بزرگان فرهنگ»، «نقش رسانه‌ها در شکل‌گیری جنبش‌های محیط زیستی»، «روند سیبرنتیکی شدن جامعه ایرانی: پتانسیل‌ها و خطرات»، «درباره پارازیت‌های ماهواره‌ای»، «پیام‌های تخریب زمان»،‌ «نیازی به فکر کردن نیست: "کامنت" بگذارید!»، «ناسزا بگویید، پاداش بگیرید!»، «اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و سلفی‌گرایی»، «در انتظار گودود... روی صفحه "فیس‌بوک"»، «ما، ضد مدرن‌ها و اینستاگرام»، «پیدا و پنهان ماجرای مائده هژبری»، «تنها در تاریکی».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

تعابیر «انسان غربی» و «انسان شرقی»‌ را چندان متوجه نمی‌شوم و از لحاظ علمی قابل دفاع نمی‌دانم؛ همان‌طور که حتی «غرب» و «شرق» را باید با احتیاط زیاد و به دلیل کاربرد زیاد آن‌ها و در عالم تخیل به رسمیت شناخت، اما هربار تاکید داشت که منظورمان چیست. از این‌لحاظ فکر نمی‌کنم این‌تعابیر معنای زیادی داشته باشند. شاید اگر بگوییم مثلا کشورهای اروپای غربی و آمریکا از یک‌سو و کشورهای در حال توسعه از سوی دیگر، بتوانیم معنایی به حرف خود بدهیم؛ یا اگر از قاره اروپا و قاره آسیا نام ببریم. به هر حال، در موردی که شما به آن اشاره می‌کنید، به گمان من، شاید اشاره‌تان به نوعی تصور و تفسیر «سنت‌گرایی» در شرق و «مدرنیسم» در غرب باشد که اگر چنین است، باز هم نمی‌توان به‌صورت خودکار این را پذیرفت. روشن است که غربی که اغلب از آن صحبت می‌شود مرکز تاریخی شکل‌گرفتن مدرنیته و نوآوری‌های فناورانه بوده است. ولی این‌مرکز براساس پیشینه‌ای تاریخی شکل گرفته و رشد کرده است که اغلب شرقی بوده است.

این‌کتاب با ۲۰۷ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...