به نظر نمی‌رسد راه فراری از پول و سرمایه وجود داشته باشد، با این حال این انتظار از اقتصاددانان، همواره وجود دارد که با به‌کارگیری علم مدرن اقتصاد، راه‌های ساده‌تری برای مراودات مالی و تجاری پیدا کنند.

 لین توئیست و ترزا بارکر [Lynne Twist and Teresa Barker] روح پول» [The soul of money :Reclaiming the Wealth of Our Inner Resources]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، لین توئیست و ترزا بارکر [Lynne Twist and Teresa Barker] در کتاب «روح پول» [The soul of money :Reclaiming the Wealth of Our Inner Resources] با تکیه بر احیای قدرت و ثروت درون، به دورانی اشاره می‌کنند که انسان‌ها بدون نیاز به پول و معاملات مالی کاغذی، می‌توانستند از پس زندگی برآیند. به قبیله‌‌هایی اشاره می‌کند که با قواعد خاصی، تمام پستی‌ها و بلندی‌های زندگی خود را با کمک نیرو و قدرت طبیعی رفع می‌کردند.

در ابتدای کتاب، نقل قولی از مارک کینی آمده است با این مضمون که پول مانند یک حلقه آهنی است که به بینی خود می‌آویزیم. این حلقه ممکن است ما را به هر سمت و سویی بکشاند، در حالی که فراموش کرده‌ایم که این حلقه را خودمان ساخته و آویخته‌ایم.

قواعد دنیای فعلی ما، همه چیز را بر مبنای پول و سرمایه می‌سنجد و دنیای پولی امروز ما را به جایی کشانده که احساس می‌کنیم در این دنیا هدف اصلی‌مان، فقط و فقط کسب پول و سرمایه است و ما ناخودآگاه وارد بازی پول و سرمایه شده‌ایم و به هیچ وجه نمی‌توانیم آن را واگذار کنیم و یا ببازیم. اساسا باخت‌هایمان را هم، آنجا قرار می‌دهیم که پول و سرمایه‌ای را از دست داده‌ایم.

در بخشی از کتاب آمده است: بشر تاکنون تحت عنوان پول، آسیب‌های بسیاری را به روح و روان همنوعان خود وارد آورده است. ما برای خانه‌سازی، سدسازی، تخریب جنگل‌ها، رودها، دشت‌ها و هزاران نقطه سرسبز این کره خاکی را از بین برده‌ایم. ماهی‌ها و جانداران آبزی را صید کرده‌ایم و ضایعات و فضولات شیمیایی را وارد آب‌های آزاد منتهی به زمین‌های کشاورزی و دریاها نمودیم.

به ندرت پیش می‌آید کسی بتواند از تمام جوانب مثبت پولی در زندگی خود استفاده کند. همه ما دچار شرایطی هستیم که به پول اجازه می‌دهيم رفتار و حرکات و گفتار ما را به ما دیکته کند و ما آن را تنها عامل مهم در تصمیمات خود در زندگی قرار می‌دهیم.

به نظر نمی‌رسد راه فراری از پول و سرمایه وجود داشته باشد، با این حال این انتظار از اقتصاددانان، همواره وجود دارد که با به‌کارگیری علم مدرن اقتصاد، راه‌های ساده‌تری برای مراودات مالی و تجاری پیدا کنند. بی‌شک بهره‌گیری از تجربه‌ها در این زمینه، بی‌نهایت کارساز است.

در فصل هفتم کتاب به قانون واقعی جنگل و نظریات اقتصاددانی به نام توماس مالتوس اشاره می‌شود. این اقتصاددان پس از دیدن قحطی و بیماری و فقر و جنگ تصمیم گرفت برای کنترل رشد جمعیت، نظریاتی را ارائه دهد. او در حوزه منابع غذایی، این موضوع را پیش می‌کشد که غذا به اندازه کافی وجود دارد و کسی گرسنه نمی‌ماند و طبیعت هرگز، رسمش بر گرسنه نگه داشتن کسی نیست، این سیستم‌های معیوب خودمان است که باعث می‌شود افراد یک منطقه در فقر و گرسنگی باشند.

کتاب «روح پول»، تألیف لین توئیست و ترزا بارکر، با مقدمه‌ای از جک کانفیلد توسط محمد ساسانی و افروز خسروپور ترجمه شده است. این کتاب شامل 12فصل است که در 4 بخش کلی گردآوری شده و توسط انتشارات طاهریان در 288 صفحه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...